|
اول قرنتيان ۶:۱۸ |
به همين دليل است كه میگويم از زنا فرار كنيد. هيچ گناهی تا به اين اندازه، بر بدن اثر شوم نمیگذارد. وقتی مرتكب اين گناه میشويد، به بدن خود صدمه میزنيد. |
|
سفر خروج ۲۰:۱۴ |
«زنا نكن. |
|
عبرانيان ۱۳:۴ |
به ازدواج خود و به عهد و پيمانی كه بستهايد وفادار باشيد، و پيوند زناشويیتان را از آلودگی دور نگاه داريد، زيرا خدا افراد فاسد و زناكار را حتماً مجازات خواهد كرد. |
|
يعقوب ۴:۱۷ |
پس، اين را از ياد نبريد كه اگر بدانيد چه كاری درست است، اما آن را انجام ندهيد، گناه كردهايد. |
|
ارمييا ۱۳:۲۷ |
كارهای زشت تو را ديدهام، ناپاكی، هوسرانی، زناكاری و بتپرستیهايت را بر تپهها و كشتزارها! وای بر تو ای اورشليم، تا به كی میخواهی ناپاک بمانی؟» |
|
اول يوحنا ۱:۹ |
اما اگر گناهان خود را به او اعتراف نماييم، میتوانيم اطمينان داشته باشيم كه او ما را میبخشد و از هر ناراستی پاک میسازد. اين كار خدا كاملاً منصفانه و درست است، زيرا عيسی مسيح برای شستن و پاک كردن گناهان ما، جان خود را فدا كرده است. |
|
لوقا ۱۶:۱۸ |
«هركه زن خود را طلاق دهد و با ديگری ازدواج كند، زنا میكند؛ و هر مردی نيز كه با زن طلاق داده شدهای ازدواج كند، در واقع مرتكب زنا میشود.» |
|
متی ۱۹:۹ |
و من به شما میگويم كه هر كس زن خود را به هر علتی بغير از علت زنا طلاق دهد و با زن ديگری ازدواج كند، زناكار محسوب میشود.» |
|
امثال ۶:۳۲ |
اما كسی كه مرتكب زنا میشود احمق است، زيرا جان خود را تباه میكند. |
|
روميان ۷:۲-۳ |
[۲] بعنوان مثال زنی كه ازدواج كرده، تا زمانی كه شوهرش زنده است، شرعاً به شوهرش تعلق دارد و مجاز نيست با مرد ديگری ازدواج كند. اما اگر شوهرش فوت كند، آزاد است و میتواند با مرد ديگری ازدواج كند. آن زن در صورتی كه پيش از فوت شوهر دست به چنين عملی بزند، زناكار خوانده میشود، اما پس از مرگ شوهرش، اشكالی در اين كار وجود ندارد.[۳] *** |
|
مرقس ۱۰:۱۱-۱۲ |
[۱۱] عيسی به ايشان فرمود: «اگر مردی همسرش را طلاق دهد و با زن ديگری ازدواج كند، نسبت به همسرش زنا كرده است.[۱۲] همچنين اگر زنی از شوهرش جدا شود و با مرد ديگری ازدواج كند، او نيز زنا كرده است.» |
|
متی ۵:۲۷-۳۲ |
[۲۷] «گفته شده است كه زنا مكن.[۲۸] ولی من میگويم كه اگر حتی با نظر شهوتآلود به زنی نگاه كنی، همان لحظه در دل خود با او زنا كردهای.[۲۹] پس، اگر چشمی كه برايت اينقدر عزيزاست، باعث میشود گناه كنی، آن را از حدقه درآور و دور افكن. بهتر است بدنت ناقص باشد، تا اين كه تمام وجودت به جهنم بيفتد.[۳۰] و اگر دست راستت باعث میشود گناه كنی، آن را ببر و دور بينداز. بهتر است يک دست داشته باشی، تا اينكه با دو دست به جهنم بروی.[۳۱] «گفته شده است: اگر كسی میخواهد از دست زنش خلاص شود، كافی است طلاقنامهای بنويسد و به او بدهد.[۳۲] اما من میگويم هر كه زن خود را بدون اينكه خيانتی از او ديده باشد، طلاق دهد و آن زن دوباره شوهر كند، آن مرد مقصر است زيرا باعث شده زنش زنا كند؛ و مردی نيز كه با اين زن ازدواج كرده، زناكار است. |
|
اول قرنتيان ۶:۹-۱۶ |
[۹] مگر نمیدانيد كه مردم نادرست از بركات سلطنت خدا بینصيب خواهند ماند؟ خود را فريب ندهيد! شهوترانان، بتپرستان و زانيان و آنانی كه بدنبال زنان و مردان بدكاره میافتند، و همينطور دزدان، طمعكاران، مشروبخواران و كسانی كه به ديگران تهمت میزنند و يا مال مردم را میخورند، در دنيای جديدی كه خدا سلطنت میكند، جايی نخواهند داشت.[۱۰] ***[۱۱] بعضی از شما در گذشته، چنين زندگی گناهآلودی داشتيد، اما اكنون گناهانتان شسته شده، و شما وقف خدا و مورد پسند او شدهايد، و اين در اثر كار خداوند ما عيسی و قدرت روحالقدس ميسر شده است.[۱۲] من میتوانم هر كاری را كه مسيح منع نكرده است، انجام دهم. اما بعضی از اين كارها، حتی اگر اجازۀ انجامش را نيز داشته باشم، برايم مفيد نيستند. اگر بدانم چيزی بر من مسلط خواهد شد و چنان مرا درگير خواهد كرد كه نتوانم براحتی خود را از چنگ آن خلاصی دهم، از آن صرفنظر میكنم.[۱۳] بعنوان مثال، موضوع خوردن را در نظر بگيريد. خدا به ما اشتها برای خوراک، و شكم برای هضم آن داده است. اما اين دليل نمیشود كه هر مقدار دلمان میخواهد، بخوريم. به خورد و خوراک، زياد اهميت ندهيد، زيرا خدا يک روز، هم شكم را نابود خواهد كرد و هم خوراک را. اما زنا به هر شكل كه باشد، خطايی است بزرگ، زيرا بدنهای ما برای چنين كاری ساخته نشده است، بلكه از آن خداوند است. او میخواهد كه بدنهای ما را از وجود خويش مملو سازد.[۱۴] خدا با همان قدرتی كه خداوند ما عيسی مسيح را پس از مرگ زنده كرد، بدنهای ما را نيز بعد از مرگ دوباره زنده خواهد كرد.[۱۵] آيا نمیدانيد كه بدنهای شما، در حقيقت اجزاء و اعضای بدن مسيح است؟ پس، آيا درست است كه بدن خود را كه چنين مفهوم والايی دارد، بگيرم و با بدن يک فاحشه پيوند بزنم؟ هرگز![۱۶] زيرا قطعاً میدانيد كه اگر مردی، با زنی بدكاره رابطۀ جنسی داشته باشد، آن زن قسمتی از وجود آن مرد میگردد و آن مرد نيز قسمتی از وجود آن زن. خدا نيز در كتاب آسمانی میفرمايد كه در نظر او، آن دو نفر، يكی میگردند. |
|
لوقا ۱۸:۱۸-۲۰ |
[۱۸] روزی يكی از سران قوم يهود از عيسی پرسيد: «ای استاد نيكو، من چه كنم تا زندگی جاودانی داشته باشم؟»[۱۹] عيسی از او پرسيد: «وقتی مرا نيكو میخوانی، آيا متوجه مفهوم آن هستی؟ زيرا فقط خدا نيكوست و بس![۲۰] اما جواب سؤالت؛ خودت خوب میدانی كه در ده فرمان، خدا چه فرموده است: زنا نكن، قتل نكن، دزدی نكن، دروغ نگو، به پدر و مادرت احترام بگذار، و غيره.» |
|
اول تسالونيکيان 4:3-5 |
[3] زيرا اراده و خواست خدا اينست كه پاک باشيد و از هر نوع فساد جنسی خود را دور نگاه داريد.[4] هر يک از شما بايد بتواند بر بدن خود مسلط باشد و آن را مقدس و قابل احترام نگاه دارد.[5] نگذاريد بدنتان مانند خدانشناسان، اسير شهوات باشد. |
|
مرقس ۷:۲۰-۲۳ |
[۲۰] سپس افزود: «آنچه انسان را نجس میسازد، افكاری است كه از وجود او تراوش میكند.[۲۱] چون از وجود و قلب انسان است كه فكرهای نادرست بيرون میآيند، و منجر به اعمال نادرست میشوند، اعمالی نظير: دزدی، آدمكشی، زناكاری،[۲۲] طمع به مال ديگران، شرارت، فريب و تقلب، شهوت، حسادت، بدگويی و غيبت، خودپسندی و هرگونه حماقت ديگر.[۲۳] تمام اين چيزهای شرمآور از وجود و قلب انسان سرچشمه میگيرد و انسان را نجس ساخته، از خدا دور میكند.» |
|
متی ۱۵:۱۷-۲۰ |
[۱۷] آيا متوجه نيستيد كه آنچه انسان میخورد، وارد معدهاش شده، و بعد از بدن دفع میگردد؟[۱۸] اما سخنان بد از دل بد بيرون میآيد و گوينده را نجس میسازد.[۱۹] زيرا از دل بد اين قبيل چيزها بيرون میآيد: فكرهای پليد، آدمكشی، زنا و روابط نامشروع، دزدی، دروغ و بدنام كردن ديگران.[۲۰] بلی، اين چيزها هستند كه انسان را نجس میسازند، و نه غذا خوردن با دستهای آب نكشيده!» |
|
امثال ۵:۱۸-۲۳ |
[۱۸] پس با زنت خوش باش و از همسر خود كه در ايام جوانی با او ازدواج كردهای لذت ببر.[۱۹] دلبريها و آغوش او تو را كافی باشد، و قلب تو فقط از عشق او سرشار گردد.[۲۰] چرا بايد به زن بدكاره دل ببندی و زنی را كه به تو تعلق ندارد در آغوش بگيری؟[۲۱] خداوند بدقت تو را زير نظر دارد و هر كاری را كه انجام میدهی میسنجد.[۲۲] گناهان شخص بدكار مانند ريسمان به دورش میپيچد و او را گرفتار میسازد.[۲۳] بلهوسی او باعث مرگش خواهد شد و حماقتش او را به نابودی خواهد كشاند. |
|
يوحنا ۸:۴-۱۱ |
[۴] و به عيسی گفتند: «استاد، ما اين زن را به هنگام عمل زنا گرفتهايم.[۵] او مطابق قانون موسی بايد كشته شود. ولی نظر شما چيست؟»[۶] آنان میخواستند عيسی چيزی بگويد تا او را به دام بيندازند و محكوم كنند. ولی عيسی سر را پايين انداخت و با انگشت بر روی زمين چيزهايی مینوشت.[۷] سران قوم با اصرار میخواستند كه او جواب دهد. پس عيسی سر خود را بلند كرد و به ايشان فرمود: «اگر میخواهيد او را سنگسار كنيد، بايد سنگ اول را كسی به او بزند كه خود تابحال گناهی نكرده است.»[۸] سپس، دوباره سر را پايين انداخت و به نوشتن بر روی زمين ادامه داد.[۹] سران قوم، از پير گرفته تا جوان، يکيک بيرون رفتند تا اينكه درمقابل جمعيت فقط عيسی ماند و آن زن.[۱۰] آنگاه عيسی بار ديگر سر را بلند كرد و به زن گفت: «آنانی كه تو را گرفته بودند كجا رفتند؟ حتی يک نفر هم نماند كه تو را محكوم كند؟»[۱۱] زن گفت: «نه آقا!» عيسی فرمود: «من نيز تو را محكوم نمیكنم. برو و ديگر گناه نكن.» |
|
امثال ۶:۲۰-۳۵ |
[۲۰] ای پسر من، اوامر پدر خود را به جا آور و تعاليم مادرت را فراموش نكن.[۲۱] سخنان ايشان را آويزه گوش خود نما و نصايح آنها را در دل خود جای بده.[۲۲] اندرزهای ايشان تو را در راهی كه میروی هدايت خواهند كرد و هنگامی كه در خواب هستی از تو مواظبت خواهند نمود و چون بيدار شوی با تو سخن خواهند گفت؛[۲۳] زيرا تعاليم و تأديبهای ايشان مانند چراغی پرنور راه زندگی تو را روشن میسازند.[۲۴] نصايح ايشان تو را از زنان بدكاره و سخنان فريبندهشان دور نگه میدارد.[۲۵] دلباخته زيبايی اينگونه زنان نشو. نگذار عشوهگریهای آنها تو را وسوسه نمايد؛[۲۶] زيرا زن فاحشه تو را محتاج نان میكند و زن بدكاره زندگی تو را تباه میسازد.[۲۷] آيا كسی میتواند آتش را در بر بگيرد و نسوزد؟[۲۸] آيا میتواند روی زغالهای داغ راه برود و پاهايش سوخته نشود؟[۲۹] همچنان است مردی كه با زن ديگری زنا كند. او نمیتواند از مجازات اين گناه فرار كند.[۳۰] اگر كسی به دليل گرسنگی دست به دزدی بزند مردم او را سرزنش نمیكنند،[۳۱] با اينحال وقتی به دام بيفتد بايد هفت برابر آنچه كه دزديده است جريمه بدهد، ولو اينكه اين كار به قيمت از دست دادن همۀ اموالش تمام شود.[۳۲] اما كسی كه مرتكب زنا میشود احمق است، زيرا جان خود را تباه میكند.[۳۳] او را خواهند زد و رسوايی تا ابد گريبانگير او خواهد بود؛[۳۴] زيرا آتش خشم و حسادت شوهر آن زن شعلهور میگردد و با بیرحمی انتقام میگيرد.[۳۵] او تاوانی قبول نخواهد كرد و هيچ هديهای خشم او را فرونخواهد نشاند. |
|
امثال ۵:۳-۲۲ |
[۳] زن بدكاره چرب زبان است و سخنان او مانند عسل شيرين میباشد؛[۴] ولی عاقبت جز تلخی و درد چيزی برای تو باقی نمیگذارد.[۵] زن بدكاره تو را بسوی مرگ و جهنم میكشاند،[۶] زيرا او از راه زندگی منحرف شده و سرگردان است و نمیداند به كجا میرود.[۷] ای جوانان، به من گوش دهيد و آنچه را كه میخواهم به شما بگويم هرگز فراموش نكنيد:[۸] از چنين زنی دوری كنيد. حتی به در خانهاش هم نزديک نشويد،[۹] مبادا در دام وسوسههايش گرفتار شويد و حيثيت خود را از دست بدهيد وبقيه عمر خويش را صرف كسی كنيد كه رحم و شفقت ندارد.[۱۰] مبادا غريبهها اموال شما را تصاحب نمايند و ثمرۀ زحمت شما از آن ديگران شود،[۱۱] و عاقبت بيمار شده، از شدت درماندگی بناليد[۱۲] و بگوييد: «كاش كه گوش میدادم! كاش كه تسليم هوی و هوسهايم نمیشدم![۱۳] چرا به نصايح معلمانم گوش ندادم؟ چرا به سخنان ايشان توجه نكردم؟[۱۴] اكنون بايد پيش همه رسوا و سرافكنده باشم.»[۱۵] پسرم، نسبت به همسر خود وفادار باش و تنها نسبت به او عشق بورز.[۱۶] چرا بايد از زنان هرزۀ خيابانی صاحب بچه شوی؟[۱۷] فرزندان تو بايد تنها مال خودت باشند و نبايد غريبهها در آنان سهمی داشته باشند.[۱۸] پس با زنت خوش باش و از همسر خود كه در ايام جوانی با او ازدواج كردهای لذت ببر.[۱۹] دلبريها و آغوش او تو را كافی باشد، و قلب تو فقط از عشق او سرشار گردد.[۲۰] چرا بايد به زن بدكاره دل ببندی و زنی را كه به تو تعلق ندارد در آغوش بگيری؟[۲۱] خداوند بدقت تو را زير نظر دارد و هر كاری را كه انجام میدهی میسنجد.[۲۲] گناهان شخص بدكار مانند ريسمان به دورش میپيچد و او را گرفتار میسازد. |
|
اول قرنتيان ۷:۱-۴۰ |
[۱] در بارۀ آنچه در نامۀ خود برای من نوشته بوديد، بايد بگويم كه خوب است مرد با زن تماس نداشته باشد.[۲] اما بسبب وسوسههای جنسی كه در اطراف ما وجود دارد، بهتراست هر مرد برای خود زنی بگيرد و هر زن، شوهری برای خود اختيار كند.[۳] زن و مرد بايد وظايف زناشويی خود را نسبت به يكديگر انجام دهند.[۴] دختری كه ازدواج میكند، ديگر اختيار كامل بدن خود را ندارد، بلكه شوهرش نيز بر آن حقی دارد. همچنين شوهر بر بدن خود اختيار كامل ندارد، زيرا همسرش نيز بر آن حقی دارد.[۵] بنابراين، شما زوجها از رابطۀ زناشويی با يكديگر پرهيز نكنيد، مگر برای مدتی محدود و با توافق طرفين، تا بتوانيد بطور كامل خود را وقف روزه و عبادت نماييد. اما بعد از اين مدت، روابط عادی زناشويی را از سر گيريد، تا مبادا شيطان شما را بعلت عدم تسلط بر نفس، در وسوسه اندازد.[۶] البته من حكم نمیكنم كه شما حتماً ازدواج كنيد، بلكه منظورم اينست كه در صورت تمايل، آزاد هستيد كه چنين كنيد.[۷] كاش همه میتوانستند مانند من مجرد بمانند. اما ما همه، مانند هم نيستيم. خدا به هر كس نعمتی بخشيده است؛ به يكی اين نعمت را عطا كرده كه ازدواج كند، و به ديگری اين نعمت را كه با شادی و رضايت، مجرد بماند![۸] پس به آنانی كه هنوز ازدواج نكردهاند، و نيز به بيوه زنان میگويم كه بهتر است اگر میتوانند، مثل من مجرد بمانند.[۹] اما اگر نمیتوانند بر اميال خود مسلط باشند، بهتر است كه ازدواج كنند، زيرا ازدواج كردن، بهتر است از سوختن در آتش شهوت.[۱۰] در اينجا، برای آنانی كه ازدواج كردهاند، ديگر نه يک توصيه، بلكه يک دستور دارم، دستوری كه از جانب من نيست بلكه خود خداوند آن را فرموده است؛ و آن اينست كه زن نبايد از شوهرش جدا شود.[۱۱] اما اگر قبلاً از او جدا شده است، بهتر است يا مجرد بماند، يا نزد شوهرش بازگردد. شوهر نيز نبايد زن خود را طلاق دهد.[۱۲] اكنون میخواهم نكاتی را بعنوان توصيه بيان كنم كه گرچه مستقيماً از جانب خداوند نيستند، اما به نظر من بسيار مفيد میباشند. اگر يک مرد مسيحی، همسری غيرمسيحی دارد، و آن زن حاضر است با او زندگی كند، او نبايد زن خود را طلاق دهد.[۱۳] همچنين اگر يک زن مسيحی شوهری غير مسيحی دارد، و شوهرش از او میخواهد كه با او زندگی كند، آن زن نبايد از شوهرش جدا شود.[۱۴] زيرا زن يا شوهر مسيحی با خود قدوسيت را وارد ازدواج خود میكند، در غير اينصورت فرزندان ايشان ناپاک محسوب میشدند، اما بطوری كه میبينيم، ايشان مقدس بشمار میآيند.[۱۵] اما اگر شوهر يا زن غير مسيحی مايل باشد از همسر خود جدا شود، اشكالی ندارد. در اين مورد، زن يا شوهر مسيحی نبايد اصرار كند كه همسرش با او بماند، زيرا خدا میخواهد كه ما ايمانداران در آرامش و صفا زندگی كنيم.[۱۶] در ثانی، شما زنان مسيحی نمیتوانيد مطمئن باشيد كه اگر شوهرانتان با شما بمانند، نجات خواهند يافت. همچنين شما شوهران مسيحی نيز نمیتوانيد درمورد همسرانتان چنين اطمينانی داشته باشيد.[۱۷] به هرحال، هنگامی كه در اين موارد تصميمی میگيريد، يقين حاصل كنيد كه مطابق خواست خدا عمل میكنيد. ازدواج كردن يا نكردن شما، بايد طبق هدايت خدا باشد. درضمن، شرايط و موقعيتی را كه خدا شما را در آن قرار داده است، بپذيريد. اينست دستور من برای تمام كليساها.[۱۸] بعنوان مثال، مردی كه پيش از مسيحی شدنش، مطابق رسم يهود ختنه شده است، نبايد از اين امر ناراحت باشد؛ و اگر ختنه نشده است، نبايد حالا ختنه شود.[۱۹] زيرا برای يک مسيحی، هيچ فرقی ندارد كه ختنه شده يا نشده باشد. مهم، خشنود ساختن خدا و اطاعت از دستورات اوست.[۲۰] وقتی خدا شخصی را دعوت میكند تا زندگی خود را به مسيح بسپارد، لزومی ندارد كه او شرايط و موقعيت سابق خود را تغيير دهد.[۲۱] فرض كنيد كه شما بردۀ كسی هستيد. لازم نيست از اين موضوع ناراحت باشيد. البته اگر فرصتی برای آزادی پيش آمد، از آن استفاده كنيد.[۲۲] اگر به هنگام دعوت خداوند، برده باشيد، اين را بدانيد كه مسيح شما را آزاد كرده است، آزاد از قدرت گناه! و اگر به هنگام دعوت خداوند، برده نيستيد، بدانيد كه اكنون بردۀ مسيح هستيد.[۲۳] مسيح شما را به قيمت جان خود خريده است و شما از آن او هستيد. پس، اسير اصول انسانی نشويد![۲۴] بنابراين، ای برادران عزيز، وقتی يک نفر به مسيح ايمان میآورد، در هر موقعيت و شرايطی كه هست باقی بماند، زيرا خدا در هر حالتی با اوست و او را ياری میكند.[۲۵] پرسيده بوديد دخترانی كه هنوز ازدواج نكردهاند، چه كنند؟ آيا اجازه دارند ازدواج كنند؟ من برای آنان حكم خاصی از جانب خداوند ندارم. اما از آنجا كه خداوند از سر لطف، به من حكمتی عطا كرده كه قابل اعتماد است، نظر خود را در اين باره بيان میدارم:[۲۶] با توجه به مشكلات و سختیهايی كه برای ما مسيحيان در زمان حاضر وجود دارد، فكر میكنم بهتر است كه شخص ازدواج نكند.[۲۷] البته اگر همسر داريد، بخاطر اين موضوع، از او جدا نشويد، ولی اگر همسر نداريد، بهتر است ازدواج نكنيد.[۲۸] اما اگر شما برادران، تصميم داريد در همين شرايط نيز ازدواج كنيد، اشكالی ندارد؛ و اگر دختری هم خواست ازدواج كند، گناهی مرتكب نشده است. اما بدانيد كه ازدواج، مشكلات شما را بيشتر میكند، و من دلم نمیخواهد كه شما را در مشكلات ببينم.[۲۹] نكتۀ مهمی كه بايد بياد داشته باشيم، اين است كه زمان بسيار كوتاهی برای ما باقی مانده و فرصت برای كار خداوند بسيار كم است. به همين دليل، كسانی كه زن دارند، بايد تا آنجا كه ممكن است، برای كار خداوند آزاد باشند.[۳۰] غم يا شادی يا ثروت، نبايد كسی را از خدمت به خداوند باز دارد.[۳۱] آنانی كه از امكانات مادی دنيا برخوردارند، طوری زندگی كنند كه به اين دنيا دلبسته نشوند، زيرا شكل كنونی دنيا بزودی از بين خواهد رفت.[۳۲] من میخواهم كه شما در همه چيز فارغ از اضطراب و نگرانی باشيد. مردی كه ازدواج نكرده است، میتواند تمام وقت خود را صرف خدمت خداوند كند و تمام فكرش اين باشد كه او را خشنود سازد.[۳۳] اما مردی كه ازدواج كرده است، نمیتواند براحتی خداوند را خدمت كند، زيرا مجبور است در فكر ماديات نيز باشد و بكوشد همسرش را راضی نگاه دارد.[۳۴] در واقع عشق و علاقۀ او، بين خدا و همسرش تقسيم میشود. دختری هم كه ازدواج میكند، همينطور میباشد. او نيز با اين مسايل روبرو است. اما دختری كه ازدواج نكرده، مشتاقانه در فكر اينست كه جسماً و روحاً خداوند را خشنود كند. اما زن شوهردار بايد در فكر كارهايی مانند خانهداری باشد و خواستهای شوهرش را در نظر بگيرد.[۳۵] من اين مطالب را برای كمک به شما میگويم، و منظورم اين نيست كه شما را از ازدواج باز دارم و يا محدوديتی برايتان ايجاد كنم. آرزوی من اينست كه هر چه میكنيد، باعث شود خداوند را بهتر خدمت نماييد و تا حد امكان توجه شما از خدمت او كمتر منحرف شود.[۳۶] اگر كسی میبيند كه نسبت به دختری كه نامزدش است پرهيز ندارد و نمیتواند بر اميال خود مسلط باشد و نامزدش نيز بحد بلوغ رسيده، و او میخواهد با اين دختر ازدواج كند، گناهی مرتكب نشده است. اشكالی ندارد؛ بگذاريد ازدواج كند.[۳۷] اما اگر كسی با ارادهای محكم تصميم گرفته است كه ازدواج نكند، و میبيند كه نه تمايلی به اين كار دارد و نه نيازی به آن، تصميم عاقلانهای گرفته است.[۳۸] پس كسی كه ازدواج میكند، كار خوبی میكند، و كسی كه ازدواج نمینمايد، كار بهتری میكند.[۳۹] زن تا زمانی كه شوهرش زنده است، قسمتی از وجود اوست. ولی اگر شوهرش فوت كند، میتواند دوباره ازدواج نمايد، اما فقط با يک مسيحی.[۴۰] ولی بنظر من، اگر ازدواج نكند، خوشحالتر خواهد بود. و من فكر میكنم كه آنچه میگويم، از جانب روح خداست. |
|
Persian Bible (FACB) 2005 |
Persian Contemporary Bible Copyright © 1995, 2005, 2018 by Biblica, Inc.® |