|
اول پترس ۵:۷ |
بگذاريد خداوند بار تمام غصهها و نگرانيهای شما را به دوش گيرد، زيرا او در تمام اوقات به فكر شما میباشد. |
|
دوم قرنتيان ۸:۹ |
زيرا خود میدانيد كه خداوند ما عيسی مسيح چقدر بخشنده و مهربان است؛ او با اينكه در آن مقام آسمانیاش ثروتمند بود، برای كمک به شما به اين جهان آمد و فقير شد، تا با فقر خود شما را ثروتمند سازد. |
|
دوم تيموتيوس ۲:۱۵ |
در راه خدمت به خدا سخت بكوش تا او از تو راضی شود و هنگامی كه خدمتت را ارزيابی میكند، شرمنده نشوی. سعی كن مفهوم كلام خدا را خوب درک كنی و آن را خوب تعليم دهی. |
|
اشعيا 41:10 |
نترس، چون من با تو هستم؛ نگران نشو، زيرا من خدای تو هستم. من تو را تقويت خواهم كرد و ياری خواهم داد و تو را حمايت كرده، نجات خواهم بخشيد. |
|
ارمييا ۲۹:۱۱ |
خواست و ارادۀ من، سعادتمندی شماست و نه بدبختیتان، و كسی بجز من از آن آگاه نيست. من میخواهم به شما اميد و آيندۀ خوبی ببخشم. |
|
يوحنا ۱۶:۳۳ |
اين چيزها را گفتم تا خيالتان آسوده باشد. در اين دنيا با مشكلات و زحمات فراوان روبرو خواهيد شد؛ با اينحال شجاع باشيد، چون من بر دنيا پيروز شدهام.» |
|
يشوع ۱:۹ |
آری، قوی و شجاع باش و ترس و واهمه را از خود دور كن و به ياد داشته باش كه هر جا بروی من كه خداوند، خدای تو هستم، با تو خواهم بود.» |
|
فيليپيان ۴:۱۹ |
خدا نيز به سبب جانبازی عيسی مسيح، تمام احتياجات شما را با ثروت شكوهمند خود، رفع خواهد نمود. |
|
امثال ۳۰:۸ |
مرا از دروغ گفتن حفظ كن و مرا نه تهيدست بگردان و نه ثروتمند، بلكه روزی مرا به من بده؛ |
|
مزامير ۲۷:۱۴ |
به خداوند اميدوار باش و بر او توكل كن. ايمان داشته باش و نااميد مشو. |
|
مزامير ۳۷:۲۵ |
از دوران جوانی تا امروز كه پير هستم نديدهام كه انسان نيكوكار را خداوند ترک گفته باشد و فرزندانش گرسنه و محتاج نان باشند! |
|
مزامير ۵۰:۱۵ |
هنگامی كه در مشكلات هستيد مرا بخوانيد؛ من شما را نجات خواهم داد و شما مرا ستايش خواهيد كرد.» |
|
مزامير ۵۵:۲۲ |
مشكلات خود را به خدا واگذار و او تو را حفظ خواهد كرد. خداوند هرگز نخواهد گذاشت كه شخص نيكوكار بلغزد و بيفتد. |
|
روميان ۸:۲۸ |
و ما میدانيم كه خدا همه چيزها را برای خيريت كسانی بكار میبرد كه او را دوست دارند و فراخوانده شدهاند تا خواست او را انجام دهند. |
|
فيليپيان ۴:۶-۷ |
[۶] برای هيچ چيز غصه نخوريد؛ درعوض برای همه چيز دعا كنيد و هر چه لازم داريد به خداوند بگوييد و فراموش نكنيد كه برای جواب دعاها، از او تشكر نماييد.[۷] اگر چنين كنيد، از آرامش خدا بهرهمند خواهيد شد، آرامشی كه فكر انسان قادر به درک آن نيست. اين آرامش الهی به فكر و دل شما كه به عيسی مسيح ايمان آوردهايد، راحتی و آسايش خواهد بخشيد. |
|
اشعيا ۴۳:۱۸-۱۹ |
[۱۸] «اما آن را فراموش كنيد، زيرا در برابر آنچه كه میخواهم انجام دهم هيچ است![۱۹] میخواهم كار تازه و بیسابقهای انجام دهم. همين الان آن را انجام میدهم، آيا آن را نمیبينيد؟ در بيابان جهان برای قومم جادهای میسازم تا به سرزمين خود بازگردند. برای ايشان در صحرا نهرها بوجود میآورم! |
|
يعقوب ۱:۲-۴ |
[۲] برادران عزيز، وقتی مشكلات و آزمايشهای سخت از هر سو بر شما هجوم میآورند، بسيار شاد باشيد،[۳] زيرا در آزمايش و سختیهاست كه صبر و تحملتان بيشتر میشود.[۴] پس بگذاريد صبرتان فزونی يابد و نكوشيد از زير بار مشكلات شانه خالی كنيد، زيرا وقتی صبرتان به حد كمال رسيد، افرادی كامل و بالغ خواهيد شد و به هيچ چيز نياز نخواهيد داشت. |
|
متی ۶:۲۸-۳۳ |
[۲۸] «چرا برای لباس و پوشاک غصه میخوريد؟ به گلهای سوسن كه در صحرا هستند، نگاه كنيد. آنها برای لباس غصه نمیخورند.[۲۹] با اين حال به شما میگويم كه سليمان هم باتمام شكوه و ثروت خود، هرگز لباسی به زيبايی اين گلهای صحرايی نپوشيد.[۳۰] پس اگر خدا در فكر گلهايی است كه امروز هستند و فردا از بين میروند، چقدر بيشتر در فكر شماست، ای كم ايمانان.[۳۱] «پس غصۀ خوراک و پوشاک را نخوريد. چون بیايمانان دربارۀ اين چيزها دائماً فكر میكنند و سخن میگويند. شما با ايشان فرق داريد. پدر آسمانی شما كاملاً میداند شما به چه نياز داريد.[۳۲] ***[۳۳] اگر شما قبل از هرچيز، به ملكوت و عدالت خدا دل ببنديد، او همۀ اين نيازهای شما را برآورده خواهد ساخت. |
|
روميان ۵:۱-۸ |
[۱] پس چون بوسيلۀ ايمان به عيسی مسيح در نظر خدا پاک و بیگناه محسوب شدهايم، از رابطۀ مسالمتآميزی با خدا بهرهمند هستيم. اين رابطه زمانی ايجاد شد كه خداوند ما عيسی مسيح جانش را روی صليب در راه ما فدا كرد.[۲] بسبب همين ايمان است كه عيسی مسيح ما را در چنين مقام و موقعيت عالی و ممتازی قرار داده است، مقام و موقعيتی كه اكنون نيز در آن قرار داريم؛ و با اطمينان و شادی فراوان، مشتاق هستيم بصورتی درآييم كه خدا برای ما در نظر گرفته است.[۳] اما نه تنها از اين بابت شاديم، بلكه وقتی با مشكلات زندگی و سختیهای روزگار نيز روبرو میشويم، باز خوشحال هستيم زيرا میدانيم اين سختیها به خير و صلاح ما هستند چون به ما میآموزند كه صبر و تحمل داشته باشيم.[۴] صبر و تحمل نيز باعث رشد و استحكام شخصيت ما میشود و به ما ياری میكند تا ايمانمان به خدا روزبروز قویتر گردد. چنين ايمانی سرانجام اميد ما را نيز نيرومند و پايدار میسازد،[۵] تا بتوانيم در برابر هر مشكلی بايستيم و اطمينان داشته باشيم كه هر پيش آمدی به خير و صلاح ماست، زيرا میدانيم كه خدا چقدر نسبت به ما مهربان است. ما اين محبت گرم او را در سراسر وجود خود احساس میكنيم، زيرا او روحالقدس را به ما عطا فرموده تا دلهای ما را از عشق و محبتش لبريز سازد.[۶] پس ملاحظه میكنيد كه در آن هنگام كه ما درمانده و ذليل بوديم، درست در زمان مناسب، مسيح آمد و در راه ما گناهكاران جان خود را فدا كرد![۷] حتی اگر ما انسانهايی خوب و پرهيزكار میبوديم، كمتر كسی ممكن بود حاضر شود جانش را در راه ما فدا كند، هرچند ممكن است كسی پيدا شود كه بخواهد در راه يک انسان خوب و نجيب جانش را فدا كند.[۸] اما ببينيد خدا چقدر ما را دوست داشت كه با وجود اينكه گناهكار بوديم، مسيح را فرستاد تا در راه ما فدا شود. |
|
ايوب ۱:۱-۲۲ |
[۱] در سرزمين عوص مردی زندگی میكرد به نام ايوب. او مردی بود درستكار و خداترس كه از گناه دوری میورزيد.[۲] ايوب هفت پسر و سه دختر داشت و صاحب هفت هزار گوسفند، سه هزار شتر، پانصد جفت گاو، پانصد الاغ ماده و نوكران بسيار بود. او ثروتمندترين مرد سراسر آن ناحيه به شمار میرفت.[۳] ***[۴] هر يک از پسران ايوب به نوبت در خانۀ خود جشنی برپا میكردند و همهٔ برادران و خواهران خود را دعوت مینمودند تا در آن جشن شركت كنند.[۵] وقتی روزهای جشن به پايان میرسيد، ايوب صبح زود برمیخاست و برای طهارت هركدام از فرزندانش به خداوند قربانی تقديم میكرد. ايوب اين كار را مرتب انجام میداد، تا اگر احياناً پسرانش ندانسته نسبت به خدا گناه كرده باشند، بدينوسيله گناهشان آمرزيده شود.[۶] يک روز كه فرشتگان در حضور خداوند حاضر شده بودند، شيطان نيز همراه ايشان بود.[۷] خداوند از شيطان پرسيد: «كجا بودی؟» شيطان پاسخ داد: «دور زمين میگشتم و در آن سير میكردم.»[۸] آنگاه خداوند از او پرسيد: «آيا بندۀ من ايوب را ديدی؟ بر زمين، كسی همچون او پيدا نمیشود. او مردی درستكار و خداترس است و از گناه دوری میورزد.»[۹] شيطان گفت: «اگر خداترسی برای او سودی نمیداشت اين كار را نمیكرد.[۱۰] ايوب و خانواده و اموالش را از هر گزندی محفوظ داشتهای. دسترنج او را بركت دادهای و ثروت زياد به او بخشيدهای.[۱۱] دارايیاش را از او بگير، آنگاه خواهی ديد كه آشكارا به تو كفر خواهد گفت!»[۱۲] خداوند در پاسخ شيطان گفت: «برو وهر كاری كه میخواهی با دارايیاش بكن، فقط آسيبی به خود اونرسان.» پس شيطان ازبارگاه خداوند بيرون رفت.[۱۳] يک روز وقتی پسران و دختران ايوب در خانهٔ برادر بزرگشان مهمان بودند،[۱۴] قاصدی پيش ايوب آمد و به او گفت: «گاوهايت شخم میزدند و ماده الاغهايت كنار آنها میچريدند كه ناگهان سابيها به ما حمله كرده، حيوانات را بردند و تمام كارگران تو را كشتند. تنها من جان سالم بدر بردم و آمدم تا به تو خبر دهم.»[۱۵] ***[۱۶] سخنان اين مرد هنوز پايان نيافته بود كه قاصد ديگری از راه رسيده، گفت: «آتش خدا از آسمان نازل شده، تمام گوسفندان و همۀ چوپانانت را سوزاند و تنها من جان سالم بدر برده، آمدم تا به تو خبر دهم.»[۱۷] پيش از آنكه حرفهای وی تمام شود قاصدی ديگر وارد شده، گفت: «كلدانيها در سه دسته به ما حمله كردند و شترهايت را بردند و كارگرانت را كشتند، تنها من جان سالم بدر بردم و آمدهام تا به تو خبر دهم.»[۱۸] سخنان آن قاصد هم هنوز تمام نشده بود كه قاصد ديگری از راه رسيد و گفت: «پسران و دخترانت در خانۀ برادر بزرگشان مهمان بودند،[۱۹] كه ناگهان باد شديدی از طرف بيابان وزيده، خانه را بر سر ايشان خراب كرد و همه زير آوار جان سپردند و تنها من جان سالم بدر بردم و آمدهام تا اين خبر رابه تو برسانم.»[۲۰] آنگاه ايوب برخاسته، از شدت غم لباس خود را پاره كرد. سپس موی سر خود را تراشيد و در حضور خدا به خاک افتاده،[۲۱] گفت: «از شكم مادر برهنه به دنيا آمدم و برهنه هم از اين دنيا خواهم رفت. خداوند داد و خداوند گرفت. نام خداوند متبارک باد.»[۲۲] با همۀ اين پيشآمدها، ايوب گناه نكرد و به خدا ناسزا نگفت. |
|
Persian Bible (FACB) 2005 |
Persian Contemporary Bible Copyright © 1995, 2005, 2018 by Biblica, Inc.® |