|
مرقس ۱۰:۱۹ |
ولی در مورد سؤالت، خودت كه احكام خدا را میدانی: قتل نكن، زنا نكن، دزدی نكن، دروغ نگو، كسی را فريب نده و به پدر و مادرت احترام بگذار.» |
|
لوقا ۱۸:۲۰ |
اما جواب سؤالت؛ خودت خوب میدانی كه در ده فرمان، خدا چه فرموده است: زنا نكن، قتل نكن، دزدی نكن، دروغ نگو، به پدر و مادرت احترام بگذار، و غيره.» |
|
متی ۲۲:۳۴-۴۰ |
[۳۴] اما فريسيان وقتی شنيدند كه عيسی چه جواب دندانشكنی به صدوقيان داده است، تصميم گرفتند خودشان او را در بحث گرفتار سازند. از اينرو، يكی از فريسیها كه از علمای دينی بود، پرسيد:[۳۵] ***[۳۶] «استاد، در ميان دستورهای مذهبی كداميک از همه مهمتر است؟»[۳۷] عيسی جواب داد: «خداوند را كه خدای توست، با تمام قلب و جان و عقل خود دوست داشته باش.[۳۸] اين اولين و مهمترين دستور خداست. دومين دستور مهم نيز مانند اولی است: همسايۀ خود را دوست بدار، به همان اندازه كه خود را دوست میداری.[۳۹] ***[۴۰] تمام احكام خدا و گفتار انبياء در اين دو حكم خلاصه میشود و اگر شما اين دو را انجام دهيد، در واقع همه را انجام دادهايد.» |
|
روميان 13:9 |
اگر همسايه و همنوع خود را به همان اندازه دوست بداريد كه خود را دوست میداريد، هرگز راضی نخواهيد شد كه به او صدمه بزنيد، يا فريبش دهيد، يا او را به قتل برسانيد و يا مالش را بدزديد؛ و هرگز به زن و به اموال او چشم طمع نخواهيد دوخت؛ خلاصه، هيچيک از كارهايی را كه خدا در ده فرمان منع كرده است، انجام نخواهيد داد. بنابراين، ده فرمان در اين فرمان خلاصه میشود كه «همسايۀ خود را دوست بدار، به همان اندازه كه خود را دوست میداری.» |
|
متی ۱۹:۱۶-۱۹ |
[۱۶] در همان روزها، شخصی نزد عيسی آمد و پرسيد: «استاد، من چه كار نيكی انجام دهم تا بتوانم زندگی جاويد را داشته باشم؟»[۱۷] عيسی گفت: «چرا از من دربارۀ كار نيک میپرسی؟ غير از خدا چه نيكويی میتواند وجود داشته باشد؟ ولی در جوابت بايد بگويم كه اگر احكام خدا را نگاه داری، زندگی جاويد خواهی داشت.»[۱۸] پرسيد: «كدام يک از احكام را؟» عيسی جواب داد: «قتل نكن، زنا نكن، دزدی نكن، دروغ نگو،[۱۹] به پدر و مادرت احترام بگذار، ديگران را مانند خودت دوست داشته باش.» |
|
متی ۲۲:۳۶-۴۰ |
[۳۶] «استاد، در ميان دستورهای مذهبی كداميک از همه مهمتر است؟»[۳۷] عيسی جواب داد: «خداوند را كه خدای توست، با تمام قلب و جان و عقل خود دوست داشته باش.[۳۸] اين اولين و مهمترين دستور خداست. دومين دستور مهم نيز مانند اولی است: همسايۀ خود را دوست بدار، به همان اندازه كه خود را دوست میداری.[۳۹] ***[۴۰] تمام احكام خدا و گفتار انبياء در اين دو حكم خلاصه میشود و اگر شما اين دو را انجام دهيد، در واقع همه را انجام دادهايد.» |
|
متی ۱۰:۱۷-۲۲ |
[۱۷] ولی مواظب باشيد، زيرا مردم شما را گرفته، به محاكمه خواهند كشيد و حتی در عبادتگاهها شما را شلاق خواهند زد.[۱۸] بلی، شما را بخاطر من، پيش فرماندهان و پادشاهان خواهند برد تا از شما بازجويی كنند. و اين برای شما فرصتی خواهد بود تا دربارۀ من با آنان سخن گوييد و ايشان را آگاه سازيد.[۱۹] «وقتی شما را میگيرند، نگران نباشيد كه موقع بازجويی چه بگوييد، چون كلمات مناسب بموقع به شما عطا خواهد شد.[۲۰] زيرا اين شما نيستيد كه سخن میگوييد، بلكه روح پدر آسمانی شماست كه بوسيلۀ شما سخن خواهد گفت.[۲۱] «برادر، برادر خود را و پدر، فرزندش را تسليم مرگ خواهد كرد. فرزندان بر ضد والدين برخاسته، ايشان را خواهند كشت.[۲۲] همه بخاطر من از شما متنفر خواهند شد. ولی از ميان شما كسانی نجات خواهند يافت كه تا به آخر زحمات را تحمل كنند. |
|
روميان ۱۳:۸-۱۴ |
[۸] تمام بدهیهای خود را بپردازيد تا به كسی مديون نباشيد. فقط خود را مديون بدانيد كه مردم را محبت كنيد. هرگز از محبت نمودن باز نايستيد زيرا با محبت كردن به ديگران، در واقع از احكام الهی اطاعت كردهايد و خواست خدا را بجا آوردهايد.[۹] اگر همسايه و همنوع خود را به همان اندازه دوست بداريد كه خود را دوست میداريد، هرگز راضی نخواهيد شد كه به او صدمه بزنيد، يا فريبش دهيد، يا او را به قتل برسانيد و يا مالش را بدزديد؛ و هرگز به زن و به اموال او چشم طمع نخواهيد دوخت؛ خلاصه، هيچيک از كارهايی را كه خدا در ده فرمان منع كرده است، انجام نخواهيد داد. بنابراين، ده فرمان در اين فرمان خلاصه میشود كه «همسايۀ خود را دوست بدار، به همان اندازه كه خود را دوست میداری.»[۱۰] بلی، محبت به هيچكس بدی نمیكند. پس اگر به انسانها محبت نماييد، مانند آنست كه همۀ دستورات و احكام الهی را بجا آوردهايد. خلاصه، تنها حكم و قانونی كه لازم داريد، محبت است.[۱۱] مسئلۀ ديگری كه ما را به انجام اعمال نيک ترغيب میكند، اينست كه وقت بسرعت میگذرد و عمر ما به پايان میرسد. پس بيدار شويد زيرا اكنون وقت بازگشت خداوند نزديكتر است از آن زمانی كه ايمان آورديم.[۱۲] «شب» به پايان خود رسيده و «روز» نزديک است. بنابراين، اعمال گناهآلود تاريكی را كنار گذارده، در نور خدا زندگی پاک و مقدسی را در پيش گيريد، زيرا اين وظيفۀ ماست كه در نور زندگی كنيم! آنچه میكنيد با شايستگی باشد. از حضور در محافل عياشی و نيز از مستی و زنا و شهوترانی و دعوا و حسادت بپرهيزيد.[۱۳] ***[۱۴] تمام وجودتان از آن مسيح باشد؛ بدنبال هوسهای جسم نرويد. |
|
مرقس ۱۲:۲۸-۳۴ |
[۲۸] يكی از علمای مذهبی كه آنجا ايستاده بود و به گفت و گوی ايشان گوش میداد، وقتی ديد عيسی چه جواب دندانشكنی به آنان داد، پرسيد: «از تمام احكام خدا، كدام از همه مهمتر است؟»[۲۹] عيسی جواب داد: «آنكه میگويد: ای قوم اسرائيل گوش كن، تنها خدايی كه وجود دارد خداوند ماست.[۳۰] و بايد او را با تمام قلب و جان و فكر و نيروی خود دوست بداری.[۳۱] «دومين حكم مهم اين است: ديگران را به اندازۀ خودت دوست داشته باش. «هيچ دستوری مهمتر از اين دو نيست.»[۳۲] عالِم مذهبی در جواب عيسی گفت: «استاد، كاملاً درست فرموديد. فقط يک خدا وجود دارد و غير از او خدای ديگری نيست.[۳۳] و من قبول دارم كه بايد او را با تمام قلب و فهم و قوتم دوست بدارم و ديگران را نيز به اندازۀ خودم دوست بدارم. اين كار حتی از قربانی كردن حيوانات در خانۀ خدا بسيار مهمتر است.»[۳۴] عيسی كه ديد اين شخص متوجۀ حقيقت شده است، فرمود: «تو از ملكوت خدا دور نيستی.» از آن پس، ديگر هيچكس جرأت نكرد از او چيزی بپرسد. |
|
سفر خروج ۳۴:۲۸ |
موسی چهل شبانه روز بالای كوه در حضور خداوند بود. در آن مدت نه چيزی خورد و نه چيزی آشاميد. در آن روزها بود كه خداوند ده فرمان را روی دو لوح سنگی نوشت. |
|
تثنييه ۴:۱۳ |
او قوانينی را كه شما بايد اطاعت كنيد يعنی «ده فرمان» را اعلام فرمود و آنها را بر دو لوح سنگی نوشت. |
|
تثنييه ۱۰:۴ |
خدا دوباره ده فرمان را روی آنها نوشت و آنها را به من داد. (آنها همان فرامينی بودند كه وقتی همگی شما در پايين كوه جمع شده بوديد، از درون آتش روی كوه به شما داده بود.) |
|
تثنييه ۵:۷-۲۲ |
[۷] «تو را خدايان ديگر غير از من نباشد.[۸] «هيچگونه بتی به شكل حيوان يا پرنده يا ماهی برای خود درست نكن.[۹] دربرابر آنها زانو نزن و آنها را پرستش نكن، زيرا من كه خداوند، خدای تو میباشم، خدای غيوری هستم و كسانی را كه از من نفرت دارند مجازات میكنم. اين مجازات شامل حال فرزندان آنها تا نسل سوم و چهارم نيز میشود.[۱۰] اما بر كسانی كه مرا دوست بدارند و دستورات مرا پيروی كنند، تا هزار پشت رحمت میكنم.[۱۱] «از نام من كه خداوند، خدای تو هستم سوء استفاده نكن. اگر نام مرا با بیاحترامی بر زبان بياوری يا به آن قسم دروغ بخوری، تو را مجازات میكنم.[۱۲] «روز سَبَت را به ياد داشته باش و آن را مقدس بدار. من كه خداوند، خدای تو هستم اين را به تو امر میكنم.[۱۳] در هفته شش روز كار كن،[۱۴] ولی در روز هفتم كه «سبت خداوند» است هيچ كاری نكن نه خودت، نه پسرت، نه دخترت، نه غلامت، نه كنيزت، نه مهمانانت و نه حتی چهارپايانت. غلام و كنيزت بايد مثل خودت استراحت كنند.[۱۵] به ياد آور كه در سرزمين مصر غلام بودی و من كه خداوند، خدای تو هستم با قدرت و قوت عظيم خود تو را از آنجا بيرون آوردم. به اين دليل است كه به تو امر میكنم سبت را نگه داری.[۱۶] «پدر و مادر خود را احترام كن، زيرا اين فرمان خداوند، خدای توست. اگر چنين كنی، در سرزمينی كه خداوند، خدايت به تو خواهد بخشيد، عمری طولانی و پربركت خواهی داشت.[۱۷] «قتل نكن.[۱۸] «زنا نكن.[۱۹] «دزدی نكن.[۲۰] «دروغ نگو.[۲۱] «چشم طمع به مال و ناموس ديگران نداشته باش. به فكر تصاحب غلام و كنيز، گاو و الاغ، زمين و اموال همسايهات نباش.»[۲۲] اين بود قوانينی كه خداوند در كوه سينا به شما داد. او اين قوانين را با صدای بلند از ميان آتش و ابر غليظ اعلام فرمود و غير از اين قوانين، قانون ديگری نداد. آنها را روی دو لوح سنگی نوشت و به من داد. |
|
تثنييه ۶:۲۱ |
به ايشان بگوييد: «ما بردگان فرعون مصر بوديم و خداوند با قدرت عظيمش |
|
تثنييه ۱۰:۱-۵ |
[۱] در آن هنگام خداوند به من فرمود: «دو لوح سنگی ديگر مانند لوحهای قبلی بتراش و يک صندوق چوبی برای نگهداری آنها بساز و لوحها را همراه خود نزد من به كوه بياور.[۲] من روی آن لوحها همان فرامينی را كه روی لوحهای اولی بود و تو آنها را شكستی، دوباره خواهم نوشت. آنگاه آنها را در صندوق بگذار.»[۳] بنابراين من يک صندوق از چوب اقاقيا ساخته، دو لوح سنگی مانند لوحهای اول تراشيدم و لوحها را برداشته، از كوه بالا رفتم.[۴] خدا دوباره ده فرمان را روی آنها نوشت و آنها را به من داد. (آنها همان فرامينی بودند كه وقتی همگی شما در پايين كوه جمع شده بوديد، از درون آتش روی كوه به شما داده بود.)[۵] آنگاه از كوه پايين آمدم و طبق فرمان خداوند لوحها را در صندوقی كه ساخته بودم گذاشتم. آن لوحها تا امروز هم در آنجا قرار دارند. |
|
سفر خروج ۲۰:۱-۱۷ |
[۱] خدا با موسی سخن گفت و اين احكام را صادر كرد:[۲] «من خداوند، خدای تو هستم، همان خدايی كه تو را از اسارت و بندگی مصر آزاد كرد.[۳] «تو را خدايان ديگر غير از من نباشد.[۴] «هيچگونه بتی به شكل حيوان يا پرنده يا ماهی برای خود درست نكن.[۵] در برابر آنها زانو نزن و آنها را پرستش نكن، زيرا من كه خداوند، خدای تو میباشم، خدای غيوری هستم و كسانی را كه با من دشمنی كنند، مجازات میكنم. اين مجازات، شامل حال فرزندان آنها تا نسل سوم و چهارم نيز میگردد.[۶] اما بر كسانی كه مرا دوست داشته باشند و دستورات مرا پيروی كنند، تا هزار پشت رحمت میكنم.[۷] «از نام من كه خداوند، خدای تو هستم سوءاستفاده نكن. اگر نام مرا با بیاحترامی به زبان بياوری يا به آن قسم دروغ بخوری، تو را مجازات میكنم.[۸] «روز سبت را به ياد داشته باش و آن را مقدس بدار.[۹] در هفته شش روز كار كن،[۱۰] ولی در روز هفتم كه «سبت خداوند» است هيچ كار نكن، نه خودت، نه پسرت، نه دخترت، نه غلامت، نه كنيزت، نه مهمانانت و نه چهارپايانت.[۱۱] چون خداوند در شش روز، آسمان و زمين و دريا و هر چه را كه در آنهاست آفريد و روز هفتم دست از كار كشيد. پس او روز سبت را مبارک خواند و آن را روز استراحت تعيين نمود.[۱۲] «پدر و مادرت را احترام كن تا در سرزمينی كه خداوند، خدای تو به تو خواهد بخشيد، عمر طولانی داشته باشی.[۱۳] «قتل نكن.[۱۴] «زنا نكن.[۱۵] «دزدی نكن.[۱۶] «دروغ نگو.[۱۷] «چشم طمع به مال و ناموس ديگران نداشته باش. به فكر تصاحب غلام و كنيز، گاو و الاغ، و اموال همسايهات نباش.» |
|
سفر خروج ۲۴:۱۲ |
آنگاه خداوند به موسی فرمود: «نزد من به بالای كوه بيا و آنجا باش و من قوانين و دستوراتی را كه روی لوحهای سنگی نوشتهام به تو میدهم تا آنها را به بنیاسرائيل تعليم دهی.» |
|
سفر خروج ۳۴:۱۰-۲۹ |
[۱۰] خداوند فرمود: «اينک با تو عهد میبندم و در نظر تمامی قوم كارهای عجيب میكنم كارهای عجيبی كه نظير آن در هيچ جای دنيا ديده نشده است. تمام بنیاسرائيل قدرت مهيب مرا كه بوسيلۀ تو به آنها نشان میدهم، خواهند ديد.[۱۱] آنچه را كه امروز به شما امر میكنم، اطاعت كنيد. من قبايل اموری، كنعانی، حيتی، فرزی، حوی و يبوسی را از سر راه شما برمیدارم.[۱۲] مواظب باشيد هرگز با آن قبايل پيمان دوستی نبنديد، مبادا شما را به راههای گمراه كننده بكشانند.[۱۳] بلكه بايد بتها، مجسمههای شرمآور و قربانگاههای آنها را ويران كنيد.[۱۴] نبايد خدايی را جز من عبادت نماييد، زيرا من خدای غيوری هستم و پرستش خدای غير را تحمل نمیكنم.[۱۵] «هرگز نبايد با ساكنان آنجا پيمان دوستی ببنديد؛ چون آنها بجای پرستش من، بتها را میپرستند و برای آنها قربانی میكنند. اگر با ايشان دوست شويد شما را به بتپرستی خواهند كشانيد؛[۱۶] شما دختران بت پرست آنها را برای پسران خود خواهيد گرفت و در نتيجه پسران شما هم از خدا برگشته بتهای زنان خود را خواهند پرستيد.[۱۷] «برای خود هرگز بت نسازيد.[۱۸] «عيد فطير را هر سال به مدت هفت روز جشن بگيريد. اين جشن را همانطور كه گفتم در ماه ابيب برگزار كنيد، چون درهمين ماه بود كه از بندگی مصريان آزاد شديد.[۱۹] «تمام نخستزادههای نر گاو و گوسفند و بز شما به من تعلق دارند.[۲۰] در برابر نخستزادۀ نر الاغ، يک بره به من تقديم كنيد و اگر نخواستيد اين كار را بكنيد گردن الاغ را بشكنيد. ولی برای تمام پسران ارشد خود حتماً بايد عوض دهيد. «هيچكس نبايد با دست خالی به حضور من حاضر شود.[۲۱] «فقط شش روز كار كنيد و در روز هفتم استراحت نماييد، حتی در فصل شخم و فصل درو.[۲۲] «عيد هفتهها را در هنگام نخستين درو گندم و عيد سايبانها را در پاييز كه فصل جمعآوری محصول است نگاهداريد.[۲۳] «سالی سه بار تمام مردان و پسران قوم اسرائيل بايد برای عبادت به حضور خداوند، خدای اسرائيل بيايند.[۲۴] زمانی كه بحضور من میآييد، كسی دست طمع بسوی سرزمين شما دراز نخواهد كرد، زيرا تمام قبايل بيگانه را از ميان شما بيرون میرانم و حدود سرزمين شما را وسيع میگردانم.[۲۵] «خون قربانی را هرگز همراه با نان خميرمايهدار به حضور من تقديم نكنيد و از گوشت برۀ عيد پسح تا صبح چيزی باقی نگذاريد.[۲۶] «هر سال بهترين نوبر محصولات خود را به خانۀ خداوند، خدای خود بياوريد. «بزغاله را در شير مادرش نپزيد.»[۲۷] خداوند به موسی فرمود: «اين قوانين را بنويس، چون عهد خود را بر اساس اين قوانين با تو و با قوم اسرائيل بستهام.»[۲۸] موسی چهل شبانه روز بالای كوه در حضور خداوند بود. در آن مدت نه چيزی خورد و نه چيزی آشاميد. در آن روزها بود كه خداوند ده فرمان را روی دو لوح سنگی نوشت.[۲۹] وقتی موسی با دو لوح سنگی از كوه سينا فرودآمد، چهرهاش بر اثر گفتگو با خدا میدرخشيد؛ ولی خود موسی از اين درخشش خبر نداشت. هارون و قوم اسرائيل وقتی موسی را با آن صورت نورانی ديدند، ترسيدند به او نزديک شوند. |
|
تثنييه ۶:۴-۹ |
[۴] ای بنیاسرائيل گوش كنيد: تنها خدايی كه وجود دارد، خداوند ماست.[۵] شما بايد او را با تمامی دل و جان و توانايی خود دوست بداريد.[۶] اين قوانينی كه امروز به شما میدهم بايد دايم در فكرتان باشد.[۷] آنها را به فرزندان خود بياموزيد و هميشه دربارۀ آنها صحبت كنيد خواه در خانه باشيد خواه در بيرون، خواه هنگام خواب باشد خواه اول صبح.[۸] آنها را روی انگشت و پيشانی خود ببنديد؛[۹] آنها را بر سر در منازل خود و بر دروازههايتان بنويسيد. |
|
سفر خروج ۲۰:۲-۱۷ |
[۲] «من خداوند، خدای تو هستم، همان خدايی كه تو را از اسارت و بندگی مصر آزاد كرد.[۳] «تو را خدايان ديگر غير از من نباشد.[۴] «هيچگونه بتی به شكل حيوان يا پرنده يا ماهی برای خود درست نكن.[۵] در برابر آنها زانو نزن و آنها را پرستش نكن، زيرا من كه خداوند، خدای تو میباشم، خدای غيوری هستم و كسانی را كه با من دشمنی كنند، مجازات میكنم. اين مجازات، شامل حال فرزندان آنها تا نسل سوم و چهارم نيز میگردد.[۶] اما بر كسانی كه مرا دوست داشته باشند و دستورات مرا پيروی كنند، تا هزار پشت رحمت میكنم.[۷] «از نام من كه خداوند، خدای تو هستم سوءاستفاده نكن. اگر نام مرا با بیاحترامی به زبان بياوری يا به آن قسم دروغ بخوری، تو را مجازات میكنم.[۸] «روز سبت را به ياد داشته باش و آن را مقدس بدار.[۹] در هفته شش روز كار كن،[۱۰] ولی در روز هفتم كه «سبت خداوند» است هيچ كار نكن، نه خودت، نه پسرت، نه دخترت، نه غلامت، نه كنيزت، نه مهمانانت و نه چهارپايانت.[۱۱] چون خداوند در شش روز، آسمان و زمين و دريا و هر چه را كه در آنهاست آفريد و روز هفتم دست از كار كشيد. پس او روز سبت را مبارک خواند و آن را روز استراحت تعيين نمود.[۱۲] «پدر و مادرت را احترام كن تا در سرزمينی كه خداوند، خدای تو به تو خواهد بخشيد، عمر طولانی داشته باشی.[۱۳] «قتل نكن.[۱۴] «زنا نكن.[۱۵] «دزدی نكن.[۱۶] «دروغ نگو.[۱۷] «چشم طمع به مال و ناموس ديگران نداشته باش. به فكر تصاحب غلام و كنيز، گاو و الاغ، و اموال همسايهات نباش.» |
|
سفر خروج ۳۱:۱۸ |
وقتی خدا در كوه سينا گفتگوی خود را با موسی به پايان رسانيد، آن دو لوح سنگی را كه با انگشت خود ده فرمان را روی آنها نوشته بود، به موسی داد. |
|
يوحنا ۱۴:۱۵ |
اگر مرا دوست داريد، آنچه میگويم اطاعت كنيد. |
|
متی ۱۹:۱۸ |
پرسيد: «كدام يک از احكام را؟» عيسی جواب داد: «قتل نكن، زنا نكن، دزدی نكن، دروغ نگو، |
|
يوحنا ۱۵:۱۰ |
اگر از كلام من اطاعت نماييد، در محبت من خواهيد ماند، درست همانگونه كه من از احكام پدرم اطاعت مینمايم و در محبت او میمانم. |
|
متی ۵:۱۷ |
«گمان مبريد كه آمدهام تا تورات موسی و نوشتههای ساير انبياء را منسوخ كنم. من آمدهام تا آنها را تكميل نمايم و به انجام رسانم. |
|
سفر خروج ۳۲:۱۵ |
آنوقت موسی از كوه پايين آمد، در حالی كه دو لوح سنگی در دست داشت كه بر دو طرف آن لوحها ده فرمان خدا نوشته شده بود. |
|
يوحنا ۱۵:۱۲-۱۷ |
[۱۲] از شما میخواهم كه به همان اندازه كه من شما را دوست میدارم، شما نيز يكديگر را دوست بداريد.[۱۳] بزرگترين محبتی كه شخص میتواند در حق دوستانش بكند، اين است كه جان خود را در راه ايشان فدا سازد. محبت را بايد اينچنين سنجيد.[۱۴] و شما دوستان منيد اگر آنچه میگويم اطاعت كنيد.[۱۵] ديگر شما را «بنده» نمیخوانم، چون معمولاً بنده مورد اعتماد اربابش نيست. من شما را «دوستان خود» میخوانم، به اين دليل كه به شما اعتماد كرده، هر چه پدرم به من گفته است، همه را به شما گفتهام.[۱۶] «شما مرا برنگزيديد، من شما را برگزيدم و شما را فرستادم كه برويد و دائم ميوههای خوب بياوريد تا هر چه میخواهيد، با بردن نام من، از پدرم خدا بگيريد.[۱۷] از شما میخواهم كه يكديگر را دوست بداريد، |
|
سفر خروج ۳۲:۱۶ |
(آن ده فرمان را خود خداوند روی لوحهای سنگی نوشته بود.) |
|
سفر خروج ۳۴:۲۷ |
خداوند به موسی فرمود: «اين قوانين را بنويس، چون عهد خود را بر اساس اين قوانين با تو و با قوم اسرائيل بستهام.» |
|
Persian Bible (FACB) 2005 |
Persian Contemporary Bible Copyright © 1995, 2005, 2018 by Biblica, Inc.® |