|
داوران ۳:۱۰-۱۴ |
[۱۰] روح خداوند بر عتنیئيل قرار گرفت و او اسرائيل را رهبری كرده، با كوشان رشعتايم پادشاه وارد جنگ شد و خداوند به او كمک نمود تا كوشان رشعتايم را بكلی شكست دهد.[۱۱] مدت چهل سالی كه عتنیئيل رهبری اسرائيل را بعهده داشت، در سرزمين بنیاسرائيل صلح حكمفرما بود.[۱۲] بعد از مرگ عتنیئيل، مردم اسرائيل بار ديگر به راههای گناهآلود خود بازگشتند. بنابراين خداوند عجلون، پادشاه موآب را بر اسرائيل مسلط ساخت.[۱۳] قوم عمون و عماليق نيز با عجلون متحد شده، اسرائيل را شكست دادند و اريحا را كه به «شهر نخلها» معروف بود به تصرف خود درآوردند.[۱۴] از آن به بعد، اسرائيليها مدت هجده سال به عجلون پادشاه جزيه میپرداختند. |
|
متی ۱۲:۳۱-۳۳ |
[۳۱] «اگر كسی حتی به من كفر بگويد و يا گناه ديگری مرتكب شود، امكان بخشايش او وجود دارد؛ اما بیحرمتی به روحالقدس هيچگاه بخشيده نخواهد شد، نه در اين دنيا و نه در آن دنيا.[۳۲] ***[۳۳] «درخت را بايد از ميوهاش شناخت. درخت خوب، ميوۀ خوب میدهد؛ و درخت بد، ميوۀ بد. |
|
لوقا ۲۴:۴۵-۴۹ |
[۴۵] آنگاه ذهنشان را باز كرد تا همۀ پيشگويیهای كتاب آسمانی را درک كنند.[۴۶] سپس فرمود: «بلی، از زمانهای دور، در كتابهای انبياء نوشته شده بود كه مسيح موعود بايد رنج و زحمت ببيند، جانش را فدا كند و روز سوم زنده شود؛[۴۷] و اين است پيغام نجاتبخشی كه بايد از اورشليم به همۀ قومها برسد: «همه كسانی كه از گناهانشان توبه كنند وبسوی من باز گردند، آمرزيده خواهند شد.»[۴۸] شما ديدهايد و شاهد هستيد كه همه اين پيشگويیها واقع شده است.[۴۹] «اينک من روحالقُدُس را كه پدرم به شما وعده داده است، بر شما خواهم فرستاد. از اينرو پيش از آنكه اين پيغام نجاتبخش را به ديگران اعلام كنيد، در اورشليم بمانيد تا روحالقدس بيايد و شما را با قدرت الهی از عالم بالا، مجهز كند.» |
|
يوحنا ۳:۶-۸ |
[۶] زندگی جسمانی را انسان توليد میكند، ولی زندگی روحانی را روح خدا از بالا میبخشد.[۷] پس تعجب نكن كه گفتم بايد تولد تازه پيدا كنی.[۸] درست همانگونه كه صدای باد را میشنوی ولی نمیتوانی بگويی از كجا میآيد و به كجا میرود، در مورد تولد تازه نيز انسان نمیتواند پیببرد كه روح خدا آن را چگونه عطا میكند.» |
|
روميان ۸:۲-۶ |
[۲] زيرا قدرت حياتبخش روحالقدس كه به لطف مسيح به ما عطا شده، ما را از سلطۀ گناه و مرگ آزاد كرده است.[۳] درواقع، ما با دانستن احكام مذهبی از چنگال گناه نجات پيدا نكرديم، زيرا قادر به رعايت آنها نيستيم. به همين علت خدا طرح ديگری برای نجات ما تهيه ديد. او فرزند خود عيسی مسيح را در بدنی مانند بدن انسانی ما به اين جهان فرستاد، با اين تفاوت كه بدن او مثل بدن ما تحت سلطۀ گناه نبود. او آمد و جانش را در راه آمرزش گناهان ما قربانی كرد، تا ما را نيز از سلطۀ گناه آزاد سازد.[۴] پس حال، قادريم احكام و دستورات خدا را اطاعت كنيم، زيرا عنان زندگی ما در دست روح خداست نه در دست طبيعت كهنه و گناهآلود ما.[۵] آنانی كه عنان زندگی خود را بدست طبيعت كهنهشان میدهند، چيزی جز ارضای شهوات خود نمیجويند. اما آنانی كه تابع روح خدا هستند، اعمالی را بجا میآورند كه خدا را خشنود میسازد.[۶] اگر از روح خدا پيروی كنيم، حيات و آرامش نصيبمان میگردد؛ اما اگر از طبيعت كهنه خود پيروی كنيم، چيزی جز مرگ و هلاكت بدست نخواهيم آورد. |
|
دوم قرنتيان ۵:۱۶-۱۸ |
[۱۶] بنابراين، از اين پس برادران مسيحی خود را برحسب ظاهر و مطابق طرز فكر مردم دنيا، قضاوت نكنيد. زمانی من نيز دربارۀ مسيح چنين قضاوت میكردم و بر اين باور بودم كه او يک انسان عادی است. اما اكنون ديگر چنين فكری ندارم.[۱۷] كسی كه از آنِ مسيح میگردد، تبديل به شخص جديدی میشود. او ديگر آن انسان قبلی نيست؛ او زندگی كاملاً تازهای را آغاز كرده است.[۱۸] تمام اين نيكويیها از سوی خدايی است كه بخاطر فداكاری عيسی مسيح، ما را با خود آشتی داده است، و اين مسئوليت را به ما سپرده تا پيغام اين آشتی را به ديگران نيز برسانيم و ايشان را بسوی لطف الهی رهنمون شويم. |
|
اول تواريخ ۱۲:۱۸-۲۰ |
[۱۸] سپس روح خدا بر عماسای (كه بعد رهبر آن سی نفر شد) آمد و او جواب داد: «ای داود، ما در اختيار تو هستيم. ای پسر يسی، ما طرفدار تو میباشيم. بركت بر تو و بر تمام يارانت باد، زيرا خدايت با توست.» پس داود آنها را پذيرفت وايشان را فرماندهان سپاه خود كرد.[۱۹] بعضی از سربازان قبيلۀ منسی به داود كه همراه فلسطينیها به جنگ شائول میرفت، ملحق شدند. (اما سرداران فلسطينی به داود و افرادش اجازه ندادند كه همراه آنها بروند. آنها پس از مشورت با يكديگر داود و افرادش را پس فرستادند، چون میترسيدند ايشان به شائول بپيوندند)[۲۰] وقتی داود به صقلغ میرفت، اين افراد از قبيلهٔ منسی به او پيوستند: عدناح، يوزاباد، يديعیئيل، ميكائيل، يوزاباد، اليهو و صلتای. اين افراد سرداران سپاه منسی بودند. |
|
مزامير ۵۲:۱-۳ |
[۱] (اين مزمور را داود در اعتراض به دشمن خود دوآغ ادومی نوشت. نگاه كنيد به اول سموئيل 22.) ای مرد قدرتمند، چرا از ظلم خود فخر میكنی؟ ای كسی كه در نظر خدا رسوا هستی، چرا تمام روز به خود میبالی؟[۲] ای حيلهگر، توطئه میچينی كه ديگران را نابود كنی؛ زبانت مانند تيغ، تيز و برّنده است.[۳] بدی را به نيكی ترجيح میدهی و دروغ را بيشتر از راستی دوست میداری. |
|
ميکاه ۳:۸-۱۰ |
[۸] و اما من از قدرت روح خداوند پر شدهام تا بدون ترس، گناهان قوم اسرائيل را به آنها اعلام كنم.[۹] پس ای رهبران اسرائيل كه از عدالت نفرت داريد و بیانصافی میكنيد، به من گوش دهيد![۱۰] ای كسانی كه اورشليم را از خون و ظلم پر ساختهايد، |
|
اعمال رسولان ۲:۱-۵ |
[۱] هفت هفته پس از مرگ و زنده شدن مسيح، روز «پنطيكاست» فرا رسيد. به اين روز، «عيد پنجاهم» میگفتند، يعنی پنجاه روز بعد از عيد پِسَح. در اين روز يهوديان نوبر غلۀ خود را به خانۀ خدا میآوردند. آن روز، وقتی ايمانداران دور هم جمع شده بودند،[۲] ناگهان صدايی شبيه صدای وزش باد از آسمان آمد و خانهای را كه در آن جمع بودند، پر كرد.[۳] سپس چيزی شبيه زبانههای آتش ظاهر شده، پخش شد و بر سر همه قرار گرفت.[۴] آنگاه همه از روحالقدس پر شدند و برای اولين بار شروع به سخن گفتن به زبانهايی كردند كه با آنها آشنايی نداشتند، زيرا روح خدا اين قدرت را به ايشان داد.[۵] آن روزها، يهوديان ديندار برای مراسم عيد از تمام سرزمينها به اورشليم آمده بودند. |
|
لوقا ۲۴:۴۵-۴۷ |
[۴۵] آنگاه ذهنشان را باز كرد تا همۀ پيشگويیهای كتاب آسمانی را درک كنند.[۴۶] سپس فرمود: «بلی، از زمانهای دور، در كتابهای انبياء نوشته شده بود كه مسيح موعود بايد رنج و زحمت ببيند، جانش را فدا كند و روز سوم زنده شود؛[۴۷] و اين است پيغام نجاتبخشی كه بايد از اورشليم به همۀ قومها برسد: «همه كسانی كه از گناهانشان توبه كنند وبسوی من باز گردند، آمرزيده خواهند شد.» |
|
اول يوحنا ۲:۱۹-۲۷ |
[۱۹] اين مخالفين مسيح بين ما بودند، اما در واقع از ما نبودند، چه در غير اينصورت نزد ما میماندند. وقتی از ما جدا شدند، معلوم شد كه اصلاً از ما نبودند.[۲۰] اما شما مانند اينها نيستيد، زيرا روحالقدس بر شما قرار گرفته و حقيقت را میدانيد.[۲۱] اگر اين چيزها را مینويسم، منظورم اين نيست كه حقيقت را نمیدانيد، بلكه فقط میخواهم به شما هشدار داده باشم، زيرا شما فرق ميان راست و دروغ را تشخيص میدهيد.[۲۲] دروغگوی واقعی كيست؟ هر كه بگويد عيسی همان مسيح نيست، دروغگوست؛ او همان دَجّال است، زيرا نه به خدای پدر ايمان دارد و نه به فرزند خدا.[۲۳] كسی كه به عيسی مسيح، فرزند خدا، ايمان نداشته باشد، امكان ندارد بتواند خدای پدر را بشناسد. اما كسی كه به فرزند خدا ايمان دارد، خدای پدر را نيز میشناسد.[۲۴] ايمان خود را به آنچه كه از اول شنيديد، حفظ نماييد زيرا اگر چنين كنيد، هميشه با خدای پدر و فرزندش، رابطهای نزديک خواهيد داشت،[۲۵] و زندگی جاويد كه او وعده داده است، نصيب شما خواهد شد.[۲۶] اين مطالب را دربارۀ اين اشخاص مینويسم تا بدانيد كه ايشان میخواهند شما را گمراه كنند.[۲۷] اما میدانم كه روح خدا در شماست و به همين جهت نيازی نداريد كسی به شما بياموزد كه چه بكنيد، زيرا روح خدا همه چيز را به شما تعليم خواهد داد؛ هر چه او میگويد حقيقت محض است و دروغ در آن يافت نمیشود. پس، همانگونه كه به شما تعليم داده است، هميشه در مسيح بمانيد و هرگز از او دور نشويد. |
|
Persian Bible (FACB) 2005 |
Persian Contemporary Bible Copyright © 1995, 2005, 2018 by Biblica, Inc.® |