|
اعمال رسولان ۸:۱ |
پولُس با كشته شدن استيفان موافق بود. از آن روز به بعد، شكنجه و آزار ايمانداران كليسای اورشليم شروع شد. بطوری كه همه به يهوديه و سامره فرار كردند. فقط رسولان در اورشليم باقی ماندند. |
|
متی ۵:۴۴ |
اما من میگويم كه دشمنان خود را دوست بداريد، و هر كه شما را لعنت كند، برای او دعای بركت كنيد؛ به آنانی كه از شما نفرت دارند، نيكی كنيد، و برای آنانی كه به شما ناسزا میگويند و شما را آزار میدهند، دعای خير نماييد. |
|
دوم تيموتيوس ۳:۱۲ |
در واقع، همۀ آنانی كه میخواهند مطابق ارادۀ خدا زندگی كنند، از دشمنان مسيح رنج و آزار خواهند ديد. |
|
يوحنا ۱۵:۲۰ |
آيا بخاطر داريد چه گفتم؟ مقام خدمتكار از اربابش بالاتر نيست. پس اگر مرا اذيت كردند، شما را نيز اذيت خواهند كرد واگر به سخنان من گوش ندادند، به سخنان شما نيز گوش نخواهند داد. |
|
مکاشفه ۲:۱۰ |
از زحمات و مشكلاتی كه در پيش داری، نترس! بزودی شيطان بعضی از شما را به زندان خواهد افكند تا شما را بيازمايد. شما به مدت ده روز آزار و زحمت خواهيد ديد، اما تا پای مرگ وفادار بمانيد تا تاج زندگی جاويد را بر سر شما بگذارم. |
|
روميان ۸:۳۵ |
بنابراين، چه اتفاقی ممكن است سبب شود كه مسيح ديگر ما را محبت نكند؟ زمانی كه ناراحتی و مصيبتی پيش میآيد، و يا سختی و جفايی روی میدهد، آيا علت آن اينست كه مسيح ديگر ما را دوست ندارد؟ و يا زمانی كه در گرسنگی و تنگدستی هستيم و يا با خطر و مرگ روبرو میشويم، آيا اينها نشان دهندۀ اينست كه خدا ما را ترک گفته است؟ |
|
متی ۵:۱۱ |
«هرگاه بخاطر من شما را ناسزا گفته، آزار رسانند و به شما تهمت زنند، شاد باشيد. |
|
روميان ۱۲:۱۴ |
اگر كسی شما را بسبب مسيحی بودن، مورد جفا و آزار قرار داد، او را نفرين نكنيد، بلكه دعا كنيد كه خدا او را مورد لطف خود قرار دهد. |
|
يوحنا ۵:۱۶ |
پس، ايشان به آزار و اذيت عيسی پرداختند و او را متهم به قانونشكنی كردند چون روز شنبه اين معجزه را انجام داده بود. |
|
متی ۵:۱۰-۱۲ |
[۱۰] «خوشابحال آنان كه به سبب نيکكردار بودن آزار میبينند، زيرا ايشان از بركات ملكوت آسمان بهرهمند خواهند شد.[۱۱] «هرگاه بخاطر من شما را ناسزا گفته، آزار رسانند و به شما تهمت زنند، شاد باشيد.[۱۲] بلی، خوشی و شادی نماييد، زيرا در آسمان پاداشی بزرگ در انتظار شماست. بدانيد كه با پيامبران گذشته نيز چنين كردند. |
|
دوم قرنتيان ۱۲:۱۰ |
پس، از داشتن آن «خار» خوشحالم؛ از اهانتها، سختیها، جفاها و مشكلات نيز شادم؛ چون میدانم كه همۀ اينها باعث جلال مسيح میشود. زيرا وقتی ضعيفم، آنگاه توانا هستم؛ هر چه كمتر داشته باشم، بيشتر به خدا متكی خواهم بود. |
|
اعمال رسولان ۱۳:۵۰ |
آنگاه سران قوم يهود، زنان ديندار و متشخص و بزرگان شهر را برضد پولس و برنابا تحريک كردند، و بر سر ايشان ريختند و آنان را از آنجا بيرون راندند. |
|
اعمال رسولان ۷:۵۲ |
كدام پيامبری است كه اجداد شما او را شكنجه و آزار نداده باشند، پيامبرانی كه آمدن آن مرد عادل يعنی مسيح را پيشگويی میكردند؟ و سرانجام مسيح را نيز گرفتيد و كشتيد! |
|
مرقس ۴:۱۷ |
ولی مانند آن نهال تازه، چون ريشۀ عميقی نمیدوانند، دوام نمیآورند. اينها گرچه اول خوب پيش میروند ولی همينكه بخاطر كلام آزار و اذيتی ببينند، فوری ايمان خود را از دست میدهند. |
|
غلاطيان ۴:۲۹ |
و همچنانكه اسحاق، پسر وعده، از دست «اسماعيل»، پسر كنيز، آزار میديد، ما نيز كه از روحالقدس از نو تولد يافتهايم، از دست آنانی كه میخواهند شريعت يهود را بر ما تحميل كنند، آزار میبينيم. |
|
مرقس ۱۰:۳۰ |
خدا به او صد برابر بيشتر خانه، برادر، خواهر، مادر و فرزند و زمين خواهد داد، همراه با رنج و زحمت. تمام اينها در اين دنيا از آن او خواهد بود و در عالم آينده نيز زندگی جاويد نصيب او خواهد شد. |
|
متی ۱۳:۲۱ |
ولی چون آن را عميقاً درک نكرده است، در دل او ريشهای نمیدواند و به محض اينكه آزار و اذيتی بخاطر ايمانش میبيند، شور و حرارت خود را از دست میدهد و از ايمان برمیگردد. |
|
اعمال رسولان ۲۲:۴ |
من پيروان عيسی را تا سرحد مرگ شكنجه و آزار میدادم؛ مردان و زنان را دستگير و زندانی میكردم. |
|
متی ۵:۱۰ |
«خوشابحال آنان كه به سبب نيکكردار بودن آزار میبينند، زيرا ايشان از بركات ملكوت آسمان بهرهمند خواهند شد. |
|
غلاطيان ۶:۱۲ |
كسانی كه میكوشند شما را وادار كنند كه ختنه شويد، فقط يک انگيزه دارند: اينكه به شهرت و احترامشان لطمهای وارد نشود و از زحمت و آزاری كه در اثر اعتقاد به «نجات از طريق صليب مسيح» متوجۀ آنان میشود، در امان باشند. |
|
لوقا ۲۱:۱۲ |
«اما قبل از اين وقايع، دوره آزار و جفا و شكنجه پيش خواهد آمد. شما را بخاطر نام من، به عبادتگاهها، زندانها، و به حضور پادشاهان و فرمانروايان خواهند كشاند. |
|
مرقس ۱۰:۲۹-۳۰ |
[۲۹] عيسی جواب داد: «خاطرجمع باشيد، اگر كسی چيزی را بخاطر من و انجيل از دست بدهد، مثل خانه، برادر، خواهر، پدر، مادر، فرزند و اموال خود،[۳۰] خدا به او صد برابر بيشتر خانه، برادر، خواهر، مادر و فرزند و زمين خواهد داد، همراه با رنج و زحمت. تمام اينها در اين دنيا از آن او خواهد بود و در عالم آينده نيز زندگی جاويد نصيب او خواهد شد. |
|
روميان ۸:۳۵-۳۷ |
[۳۵] بنابراين، چه اتفاقی ممكن است سبب شود كه مسيح ديگر ما را محبت نكند؟ زمانی كه ناراحتی و مصيبتی پيش میآيد، و يا سختی و جفايی روی میدهد، آيا علت آن اينست كه مسيح ديگر ما را دوست ندارد؟ و يا زمانی كه در گرسنگی و تنگدستی هستيم و يا با خطر و مرگ روبرو میشويم، آيا اينها نشان دهندۀ اينست كه خدا ما را ترک گفته است؟[۳۶] هرگز! زيرا كتاب آسمانی میفرمايد كه ما بايد آماده باشيم تا بخاطر خدا هر آن با مرگ روبرو شويم. ما همچون گوسفندانی هستيم كه برای سر بريدن میبرند.[۳۷] اما با وجود تمام اينها، پيروزی كامل و قطعی همواره از آن ماست! چگونه؟ به ياری عيسی مسيح كه آنقدر ما را محبت كرد كه جانش را در راه ما فدا ساخت! |
|
اعمال رسولان ۱۱:۱۹-۲۱ |
[۱۹] وقتی پس از قتل استيفان، شكنجه و آزار ايمانداران اورشليم شروع شد، آنانی كه از اورشليم فرار كرده بودند، تا فينيقيه و قبرس و انطاكيه پيش رفتند و پيغام انجيل را فقط به يهوديان رساندند.[۲۰] ولی چند نفر از ايمانداران اهل قبرس و قيروان وقتی به انطاكيه رسيدند، با يونانیها نيز دربارۀ عيسای خداوند سخن گفتند.[۲۱] خداوند كوشش اين چند نفر را به ثمر رساند، بطوری كه بسياری از اين غيريهوديان ايمان آوردند و بسوی خداوند بازگشت كردند. |
|
اعمال رسولان ۹:۴-۵ |
[۴] بطوری كه بر زمين افتاد و صدايی شنيد كه به او میگفت: «پولس، پولس، چرا اينقدر مرا رنج میدهی؟»[۵] پولس پرسيد: «آقا، شما كيستيد؟» آن صدا جواب داد: «من عيسی هستم، همان كسی كه تو به او آزار میرسانی! |
|
غلاطيان ۵:۱۱ |
اما بعضی میگويند كه من خود به هنگام بشارت به مردم اعلام میكنم كه ختنه شدن و انجام فرايض مذهبی، برای نجات ضروری است. اگر واقعاً چنين بود، ديگر اينقدر آزار نمیديدم، زيرا واضح است كه هيچكس از اين نوع پيغام نمیرنجد. اما آزاری كه میبينم، نشان میدهد كه هنوز هم به «نجات، توسط ايمان به صليب مسيح» موعظه میكنم. |
|
متی ۱۰:۲۳ |
«هرگاه شما را در شهری اذيت كنند، به شهر ديگر فرار كنيد. قبل از اينكه بتوانيد به تمام شهرهای اسرائيل برويد، من خواهم آمد. |
|
متی ۵:۱۲ |
بلی، خوشی و شادی نماييد، زيرا در آسمان پاداشی بزرگ در انتظار شماست. بدانيد كه با پيامبران گذشته نيز چنين كردند. |
|
اول تيموتيوس ۱:۱۳ |
گرچه قبلاً به مسيح كفر میگفتم و مسيحيان را تعقيب میكردم و آزار و شكنجه میدادم، اما خدا بر من رحم فرمود، زيرا نمیدانستم چه میكنم و هنوز مسيح را نشناخته بودم. |
|
متی ۵:۱۱-۱۲ |
[۱۱] «هرگاه بخاطر من شما را ناسزا گفته، آزار رسانند و به شما تهمت زنند، شاد باشيد.[۱۲] بلی، خوشی و شادی نماييد، زيرا در آسمان پاداشی بزرگ در انتظار شماست. بدانيد كه با پيامبران گذشته نيز چنين كردند. |
|
لوقا ۱۱:۴۹ |
«از همين روست كه خدا با حكمتی كه دارد درباره شما فرموده است: پيامبران و رسولان نزد شما خواهم فرستاد، اما شما برخی را كشته، و برخی ديگر را آزار خواهيد رساند. |
|
اول تسالونيکيان ۳:۳-۴ |
[۳] و نگذارد در اثر زحمات دلسرد شويد؛ گرچه میدانيد كه اين زحمات، جزئی از نقشۀ خدا برای ما مسيحيان میباشد.[۴] همان زمان نيز كه نزد شما بوديم، از پيش به شما میگفتيم كه سختيهای فراوان به سراغتان خواهد آمد، و همينطور هم شد. |
|
عبرانيان ۱۱:۳۶-۳۸ |
[۳۶] بعضی شلاق خورده، مورد تمسخر قرار گرفتند؛ بعضی ديگر در سياهچالها به زنجير كشيده شدند.[۳۷] برخی سنگسار شدند و برخی ديگر با اره دو پاره گشتند. به بعضی وعده آزادی داده شد، به شرط آنكه ايمان خود را انكار كنند، و چون نكردند با شمشير كشته شدند.[۳۸] آنانی كه جهان لايقشان نبود، در پوست گوسفند و بز، در كوهها و بيابانها سرگردان شدند، و در غارها و چاهها خود را پنهان كردند، و گرسنگی و بيماری و دربدری كشيدند. |
|
يوحنا ۱۵:۲۰-۲۱ |
[۲۰] آيا بخاطر داريد چه گفتم؟ مقام خدمتكار از اربابش بالاتر نيست. پس اگر مرا اذيت كردند، شما را نيز اذيت خواهند كرد واگر به سخنان من گوش ندادند، به سخنان شما نيز گوش نخواهند داد.[۲۱] مردم دنيا شما را آزار و اذيت خواهند كرد، از اينرو كه شما از آن منيد و همچنين به اين دليل كه خدا را نمیشناسند، خدايی كه مرا فرستاده است. |
|
متی ۱۰:۲۱-۲۳ |
[۲۱] «برادر، برادر خود را و پدر، فرزندش را تسليم مرگ خواهد كرد. فرزندان بر ضد والدين برخاسته، ايشان را خواهند كشت.[۲۲] همه بخاطر من از شما متنفر خواهند شد. ولی از ميان شما كسانی نجات خواهند يافت كه تا به آخر زحمات را تحمل كنند.[۲۳] «هرگاه شما را در شهری اذيت كنند، به شهر ديگر فرار كنيد. قبل از اينكه بتوانيد به تمام شهرهای اسرائيل برويد، من خواهم آمد. |
|
متی ۲۴:۸-۱۰ |
[۸] ولی اينها پيش درآمد بلاهای بعدی است.[۹] «آنگاه شما را شكنجه داده، خواهند كشت و تمام دنيا از شما متنفر خواهند شد، زيرا شما پيرو من میباشيد.[۱۰] بسياری از ايمان خود برخواهند گشت و يكديگر را تسليم كرده، از هم متنفر خواهند شد. |
|
لوقا ۲۱:۱۲-۱۹ |
[۱۲] «اما قبل از اين وقايع، دوره آزار و جفا و شكنجه پيش خواهد آمد. شما را بخاطر نام من، به عبادتگاهها، زندانها، و به حضور پادشاهان و فرمانروايان خواهند كشاند.[۱۳] اما اين فرصتی خواهد بود تا بتوانيد خبر خوش انجيل را به آنان اعلام داريد.[۱۴] پس در اين فكر نباشيد كه چگونه از خود دفاع كنيد،[۱۵] زيرا من خود، به شما خواهم آموخت كه چه بگوييد، بطوری كه هيچيک از دشمنانتان، يارای پاسخگويی و ايستادگی درمقابل شما را نخواهند داشت![۱۶] پدر و مادر و برادران و بستگان و دوستانتان به شما خيانت خواهند كرد و شما را تحويل دشمن خواهند داد؛ و برخی از شما كشته خواهيد شد؛[۱۷] و همه بسبب اينكه پيرو من هستيد، از شما متنفر خواهند شد.[۱۸] اما مويی از سر شما گُم نخواهد شد![۱۹] اگر تا به آخر تحمل كنيد، جانهای خود را نجات خواهيد داد. |
|
اول قرنتيان ۴:۸-۱۳ |
[۸] شما تصور میكنيد كه تمام بركات روحانی را كه لازم داشتيد، بدست آوردهايد و از لحاظ روحانی بینياز هستيد. همچون سلاطين، بر تخت پادشاهی تكيه زدهايد و ما را بكلی فراموش كردهايد! ای كاش كه واقعاً بر تخت سلطنت نشسته بوديد، زيرا در آنصورت ما نيز میتوانستيم با شما سلطنت كنيم.[۹] گاه فكر میكنم كه انگار خدا، ما رسولان را در انتهای صف قرار داده است، صف اسيران جنگی كه محكوم به مرگ هستند و در مقابل انظار مردم، به دنبال سپاهيان پيروزمند حركت میكنند؛ زيرا ما در معرض تماشای فرشتگان و مردم قرار گرفتهايم.[۱۰] شما به ما میگوييد: «اعتقاداتتان شما را تبديل به افرادی احمق كرده است!» در صورتی كه خودتان مسيحيانی دانا و باشعور هستيد! ما ضعيفيم، اما شما قوی! همه ما را پست میشمارند، اما به شما احترام میگذارند![۱۱] تا به اين لحظه، همواره گرسنگی و تشنگی كشيدهايم؛ پوشاک نداشتهايم تا خود را از سرما حفظ كنيم؛ مورد بدرفتاری قرار گرفتهايم؛ و آواره و بیخانمان بودهايم.[۱۲] با دستهای خود، كار كرده و زحمت كشيدهايم تا زندگی خود را تأمين كنيم. هر كه ما را لعنت كرد، برای او دعای خير كرديم. هر كه ما را آزار رساند، تحمل كرديم.[۱۳] وقتی به ما توهين كردند، با ملايمت جواب داديم. با اينحال، همچون زباله و تفاله با ما رفتار میشود. |
|
عبرانيان ۱۰:۳۲-۳۴ |
[۳۲] هيچگاه از ياد نبريد آن روزها را كه نور مسيح به تازگی دلتان را روشن ساخته بود؛ زيرا در آن زمان گر چه زحمات و رنجهای بسياری بر شما وارد آمد، اما شما همه را تحمل كرديد و به خداوند وفادار مانديد.[۳۳] بلی، شما بارها مورد استهزا و ضرب و شتم قرار گرفتيد، و يا شريک درد آنانی بوديد كه به چنين زحماتی دچار میشدند؛[۳۴] با زندانيان نيز همدردی میكرديد؛ و به هنگام غارت اموالتان، شاد بوديد، زيرا میدانستيد كه در آسمان چيزهای بهتری در انتظار شماست كه تا ابد از بين نخواهد رفت. |
|
عبرانيان ۱۱:۳۳-۳۸ |
[۳۳] ايشان همگی به خدا ايمان داشتند؛ به همين جهت توانستند در جنگها پيروز شوند، ممالک را تسخير كنند، عدالت را در مملكت خود اجرا نمايند، و وعدههای خدا را دريافت كنند. ايشان در چاه شيران آسيبی نديدند،[۳۴] و در ميان شعلههای آتش نسوختند. با ايمانی كه داشتند از خطر شمشير جان سالم بدر بردند، و پس از درماندگی و بيماری، نيروی تازه يافتند؛ در جنگ نيز با شجاعت، تمام سپاهيان دشمن را تارومار كردند.[۳۵] زنان به نيروی ايمان، عزيزان از دست رفته خود را زنده در آغوش كشيدند. اما عدهای ديگر از مؤمنين نيز بودند كه تا سرحد مرگ شكنجه و آزار ديدند و ترجيح دادند بميرند تا اينكه به خدا خيانت ورزند و آزاد شوند. زيرا خاطرجمع بودند كه پس از مرگ، آزادی واقعی و جاودانی نصيبشان خواهد شد.[۳۶] بعضی شلاق خورده، مورد تمسخر قرار گرفتند؛ بعضی ديگر در سياهچالها به زنجير كشيده شدند.[۳۷] برخی سنگسار شدند و برخی ديگر با اره دو پاره گشتند. به بعضی وعده آزادی داده شد، به شرط آنكه ايمان خود را انكار كنند، و چون نكردند با شمشير كشته شدند.[۳۸] آنانی كه جهان لايقشان نبود، در پوست گوسفند و بز، در كوهها و بيابانها سرگردان شدند، و در غارها و چاهها خود را پنهان كردند، و گرسنگی و بيماری و دربدری كشيدند. |
|
اعمال رسولان ۱۲:۱-۱۹ |
[۱] در همين وقت هيروديس پادشاه به آزار و شكنجۀ عدهای از پيروان مسيح پرداخت.[۲] بدستور او يعقوب برادر يوحنا با شمشير كشته شد.[۳] وقتی هيروديس ديد كه سران يهود اين عمل را پسنديدند، پطرس را نيز در ايام عيد پِسَح يهود دستگير كرد،[۴] و او را به زندان انداخت و دستور داد شانزده سرباز، زندان او را نگهبانی كنند. هيروديس قصد داشت بعد از عيد پسح، پطرس را بيرون آورد تا در ملاء عام محاكمه شود.[۵] ولی در تمام مدتی كه پطرس در زندان بود، مسيحيان برای او مرتب دعا میكردند.[۶] شب قبل از آن روزی كه قرار بود پطرس محاكمه شود، او را با دو زنجير بسته بودند و او بين دو سرباز خوابيده بود. سربازان ديگر نيز كنار در زندان كشيک میدادند.[۷] ناگهان محيط زندان نورانی شد و فرشتۀ خداوند آمد وكنار پطرس ايستاد! سپس به پهلوی پطرس زد و او را بيدار كرد وگفت: «زود برخيز!» همان لحظه زنجيرها از مچ دستهايش باز شد و بر زمين فرو ريخت![۸] فرشته به او گفت: «لباسها و كفشهايت را بپوش.» پطرس پوشيد. آنگاه فرشته به او گفت: «ردای خود را بر دوش بينداز و بدنبال من بيا!»[۹] به اين ترتيب، پطرس از زندان بيرون آمد و به دنبال فرشته براه افتاد. ولی در تمام اين مدت تصور میكرد كه خواب میبيند و باور نمیكرد كه بيدار باشد.[۱۰] پس با هم از حياط اول و دوم زندان گذشتند تا به دروازۀ آهنی زندان رسيدند كه به كوچهای باز میشد. اين در نيز خودبخود باز شد! پس، از آنجا هم رد شدند تا به آخر كوچه رسيدند. آنگاه فرشته از او جدا شد.[۱۱] پطرس كه تازه متوجۀ ماجرا شده بود، به خود گفت: «پس حقيقت دارد كه خداوند فرشتۀ خود را فرستاده، مرا از چنگ هيروديس و يهوديان رهايی داده است!»[۱۲] آنگاه، پس از لحظهای تأمل، به خانۀ مريم مادر يوحنا معروف به مرقس رفت. در آنجا عدۀ زيادی برای دعا گرد آمده بودند.[۱۳] پطرس در زد و دختری به نام رُدا آمد تا در را باز كند.[۱۴] وقتی صدای پطرس را شنيد، ذوق زده بازگشت تا به همه مژده دهد كه پطرس در میزند.[۱۵] ولی آنان حرف او را باور نكردند و گفتند: «مگر ديوانه شدهای؟» بالاخره، وقتی ديدند اصرار میكند، گفتند: «پس حتماً او را كشتهاند و حالا اين روح اوست كه به اينجا آمده است!»[۱۶] ولی پطرس بیوقفه در میزد. سرانجام رفتند و در را باز كردند. وقتی ديدند خود پطرس است، مات و مبهوت ماندند.[۱۷] پطرس اشاره كرد كه آرام باشند و تعريف كرد كه چه اتفاقی افتاده و چطور خداوند او را از زندان بيرون آورده است. پيش از رفتن نيز از ايشان خواست تا يعقوب و ساير برادران را آگاه سازند. بعد به جای امنتری رفت.[۱۸] صبح در زندان غوغايی بپا شد. همه پطرس را جستجو میكردند.[۱۹] وقتی هيروديس به دنبال او فرستاد و فهميد كه در زندان نيست، هر شانزده نگهبان را بازداشت كرد و حكم اعدامشان را صادر نمود. آنگاه يهوديه را ترک كرده، به قيصريه رفت و مدتی در آنجا ماند. |
|
اعمال رسولان ۹:۱-۱۴ |
[۱] و اما پولُس كه از تهديد و كشتار پيروان مسيح هيچ كوتاهی نمیكرد، نزد كاهن اعظم اورشليم رفت و از او معرفی نامههايی خطاب به كنيسهها و عبادتگاههای دمشق، پايتخت سوريه خواست تا ايشان با او در امر دستگيری پيروان عيسی، چه مرد و چه زن، همكاری كنند و او بتواند ايشان را دست بسته به اورشليم بياورد.[۲] ***[۳] پس او رهسپار شد. در راه، در نزديكی دمشق، ناگهان نوری خيره كننده از آسمان گرداگرد پولس تابيد،[۴] بطوری كه بر زمين افتاد و صدايی شنيد كه به او میگفت: «پولس، پولس، چرا اينقدر مرا رنج میدهی؟»[۵] پولس پرسيد: «آقا، شما كيستيد؟» آن صدا جواب داد: «من عيسی هستم، همان كسی كه تو به او آزار میرسانی![۶] اكنون برخيز، به شهر برو و منتظر دستور من باش.»[۷] همسفران پولس مبهوت ماندند، چون صدايی میشنيدند ولی كسی را نمیديدند![۸] وقتی پولس به خود آمد و از زمين برخاست، متوجه شد كه چيزی نمیبيند. پس دست او را گرفتند وبه دمشق بردند. در آنجا سه روز نابينا بود و در اين مدت چيزی نخورد و ننوشيد.[۹] ***[۱۰] در دمشق، شخصی مسيحی به نام حنانيا زندگی میكرد. خداوند در رؤيا به او فرمود: «حنانيا!» حنانيا جواب داد: «بلی، ای خداوند!»[۱۱] خداوند فرمود: «برخيز و به كوچۀ راست، به خانۀ يهودا برو و سراغ پولس طرسوسی را بگير. الان او مشغول دعاست.[۱۲] من در رؤيا به او نشان دادهام كه شخصی به نام حنانيا میآيد و دست بر سر او میگذارد تا دوباره بينا شود!»[۱۳] حنانيا عرض كرد: «خداوندا، ولی من شنيدهام كه اين شخص به ايمانداران اورشليم بسيار آزار رسانده است![۱۴] و میگويند از طرف كاهنان اعظم اجازه دارد كه تمام ايمانداران دمشق را نيز بازداشت كند!» |
|
غلاطيان ۱:۱۳ |
بدون شک سرگذشت مرا هنگامی كه هنوز پيرو دين يهود بودم شنيدهايد، كه چگونه به تعقيب مسيحيان میپرداختم و ايشان را با بیرحمی شكنجه و آزار میدادم و هميشه در پی آن بودم كه ريشۀ آنان را از زمين بر كنم. |
|
مکاشفه ۲:۸-۱۰ |
[۸] «اين پيغام را برای رهبر كليسای ازمير بنويس و به او چنين بگو: «اين پيغام كسی است كه اول و آخر است و مرد و پس از آن زنده شد:[۹] میدانم كه در راه من تا چه حد متحمل رنج و زحمت شدهای. همچنين میدانم كه چقدر تنگدست و فقيری؛ اما در عوض از ثروت آسمانی برخورداری. از كفرهايی كه مخالفانت میگويند نيز باخبرم. ايشان میگويند كه يهودی و فرزندان خدا هستند؛ اما نيستند، زيرا پيروان شيطان میباشند.[۱۰] از زحمات و مشكلاتی كه در پيش داری، نترس! بزودی شيطان بعضی از شما را به زندان خواهد افكند تا شما را بيازمايد. شما به مدت ده روز آزار و زحمت خواهيد ديد، اما تا پای مرگ وفادار بمانيد تا تاج زندگی جاويد را بر سر شما بگذارم. |
|
اعمال رسولان ۲۶:۹-۱۱ |
[۹] «من هم زمانی معتقد بودم كه بايد پيروان عيسای ناصری را آزار داد.[۱۰] از اين جهت، به دستور كاهنان اعظم، مسيحيان زيادی را در اورشليم زندانی كردم. وقتی به مرگ محكوم میشدند، من نيز به ضد ايشان رأی موافق میدادم.[۱۱] در همۀ كنيسهها بارها مسيحيان را با زجر و شكنجه وادار میكردم به مسيح بد بگويند. شدت مخالفت من بقدری زياد بود كه حتی تا شهرهای دوردست نيز آنان را تعقيب میكردم. |
|
اول قرنتيان ۴:۱۲ |
با دستهای خود، كار كرده و زحمت كشيدهايم تا زندگی خود را تأمين كنيم. هر كه ما را لعنت كرد، برای او دعای خير كرديم. هر كه ما را آزار رساند، تحمل كرديم. |
|
اعمال رسولان ۱۲:۱ |
در همين وقت هيروديس پادشاه به آزار و شكنجۀ عدهای از پيروان مسيح پرداخت. |
|
فيليپيان ۳:۶ |
تعصب من در دين يهود بقدری بود كه مسيحيان را آزار و شكنجه میدادم، و میكوشيدم كه فرايض دينی را مو به مو اجرا نمايم. |
|
Persian Bible (FACB) 2005 |
Persian Contemporary Bible Copyright © 1995, 2005, 2018 by Biblica, Inc.® |