۱۴ |
همگی به زمین افتادیم، و من صدایی شنیدم که به زبان عبرانیان به من میگفت: ”شائول، شائول، چرا مرا آزار میرسانی؟ تو را لگد زدن به سُکها کاری دشوار است!“ |
2014 کتاب مقدس فارسی |
|
۱۴ |
همگی به زمین افتادیم. بعد من صدایی شنیدم که به زبان عبرانی به من گفت «ای شائول، ای شائول، چرا بر من جفا می کنی؟ بر میخ ها لگد زدن کار آسانی نیست.» |
کتاب مقدس فارسی 2008 |
|
۱۴ |
وقتی همۀ ما بر زمين افتاديم، صدايی شنيدم كه به زبان عبری به من میگفت: پولس! پولس! چرا اينقدر مرا آزار میدهی؟ با اين كار، فقط به خودت لطمه میزنی. |
2005 کتاب مقدس فارسی |
|
۱۴ |
و چون همه بر زمین افتادیم، هاتفی راشنیدم که مرا به زبان عبرانی مخاطب ساخته، گفت: "ای شاول، شاول، چرا بر من جفا میکنی؟ تو را بر میخها لگد زدن دشوار است." |
کتاب مقدس فارسی 1895 |
|