|
|
← ١٠
١٢ →
اول تسالونيکيان ١١
|
|
١ |
پس ایمان، اعتماد بر چیزهای امید داشته شده است و برهان چیزهای نادیده. |
٢ |
زیرا که به این، برای قدما شهادت داده شد. |
٣ |
به ایمان فهمیدهایم که عالمها به کلمه خدامرتب گردید، حتی آنکه چیزهای دیدنی ازچیزهای نادیدنی ساخته شد. |
٤ |
به ایمان هابیل قربانی نیکوتر از قائن را به خدا گذرانید و بهسبب آن شهادت داده شد که عادل است، به آنکه خدا به هدایای او شهادت میدهد؛ و بهسبب همان بعد از مردن هنوزگوینده است. |
٥ |
به ایمان خنوخ منتقل گشت تا موت را نبیندو نایاب شد چراکه خدا او را منتقل ساخت زیراقبل از انتقال وی شهادت داده شد که رضامندی خدا را حاصل کرد. |
٦ |
لیکن بدون ایمان تحصیل رضامندی او محال است، زیرا هرکه تقرب به خدا جوید، لازم است که ایمان آورد بر اینکه اوهست و جویندگان خود را جزا میدهد. |
٧ |
به ایمان نوح چون درباره اموری که تا آن وقت دیده نشده، الهام یافته بود، خداترس شده، کشتیای بجهت اهل خانه خود بساخت و به آن، دنیا را ملزم ساخته، وارث آن عدالتی که از ایمان است گردید. |
٨ |
به ایمان ابراهیم چون خوانده شد، اطاعت نمود و بیرون رفت به سمت آن مکانی که میبایست به میراث یابد. پس بیرون آمد ونمی دانست به کجا میرود. |
٩ |
و به ایمان در زمین وعده مثل زمین بیگانه غربت پذیرفت و درخیمهها با اسحاق و یعقوب که در میراث همین وعده شریک بودند مسکن نمود. |
١٠ |
زانرو که مترقب شهری بابنیاد بود که معمار و سازنده آن خداست. |
١١ |
به ایمان خود ساره نیز قوت قبول نسل یافت و بعد از انقضای وقت زایید، چونکه وعدهدهنده را امین دانست. |
١٢ |
و از این سبب، ازیک نفر و آن هم مرده، مثل ستارگان آسمان، کثیرو مانند ریگهای کنار دریا، بیشمار زاییده شدند. |
١٣ |
در ایمان همه ایشان فوت شدند، درحالیکه وعدهها را نیافته بودند، بلکه آنها را از دوردیده، تحیت گفتند و اقرار کردند که بر روی زمین، بیگانه و غریب بودند. |
١٤ |
زیرا کسانی که همچنین میگویند، ظاهر میسازند که در جستجوی وطنی هستند. |
١٥ |
و اگر جایی را که از آن بیرون آمدند، بخاطر میآوردند، هرآینه فرصت میداشتند که (بدانجا) برگردند. |
١٦ |
لکن الحال مشتاق وطنی نیکوتر یعنی (وطن ) سماوی هستند و از اینرو خدا از ایشان عار ندارد که خدای ایشان خوانده شود، چونکه برای ایشان شهری مهیا ساخته است. |
١٧ |
به ایمان ابراهیم چون امتحان شد، اسحاق را گذرانید و آنکه وعدهها را پذیرفته بود، پسریگانه خود را قربانی میکرد؛ |
١٨ |
که به او گفته شده بود که «نسل تو به اسحاق خوانده خواهد شد.» |
١٩ |
چونکه یقین دانست که خدا قادر بربرانگیزانیدن از اموات است و همچنین او را درمثلی از اموات نیز بازیافت. |
٢٠ |
به ایمان اسحاق نیز یعقوب و عیسو را درامور آینده برکت داد. |
٢١ |
به ایمان یعقوب در وقت مردن خود، هریکی از پسران یوسف را برکت داد و بر سر عصای خود سجده کرد. |
٢٢ |
به ایمان یوسف در حین وفات خود، ازخروج بنیاسرائیل اخبار نمود و درباره استخوانهای خود وصیت کرد. |
٢٣ |
به ایمان موسی چون متولد شد، والدینش او را طفلی جمیل یافته، سه ماه پنهان کردند و ازحکم پادشاه بیم نداشتند. |
٢٤ |
به ایمان چون موسی بزرگ شد، ابا نمود ازاینکه پسر دختر فرعون خوانده شود، |
٢٥ |
و ذلیل بودن با قوم خدا را پسندیده تر داشت از آنکه لذت اندک زمانی گناه را ببرد؛ |
٢٦ |
و عار مسیح رادولتی بزرگتر از خزائن مصر پنداشت زیرا که به سوی مجازات نظر میداشت. |
٢٧ |
به ایمان، مصررا ترک کرد و از غضب پادشاه نترسید زیرا که چون آن نادیده را بدید، استوار ماند. |
٢٨ |
به ایمان، عید فصح و پاشیدن خون را بعمل آورد تاهلاک کننده نخستزادگان، بر ایشان دست نگذارد. |
٢٩ |
به ایمان، از بحر قلزم به خشکی عبورنمودند واهل مصر قصد آن کرده، غرق شدند. |
٣٠ |
به ایمان حصار اریحا چون هفت روز آن راطواف کرده بودند، به زیر افتاد. |
٣١ |
به ایمان، راحاب فاحشه با عاصیان هلاک نشد زیرا که جاسوسان را به سلامتی پذیرفته بود. |
٣٢ |
و دیگرچه گویم؟ زیرا که وقت مرا کفاف نمی دهد که از جدعون و باراق و شمشون و یفتاح و داود و سموئیل و انبیا اخبار نمایم، |
٣٣ |
که ازایمان، تسخیر ممالک کردند و به اعمال صالحه پرداختند و وعدهها را پذیرفتند و دهان شیران رابستند، |
٣٤ |
سورت آتش را خاموش کردند و از دم شمشیرها رستگار شدند و از ضعف، توانایی یافتند و در جنگ شجاع شدند و لشکرهای غربارا منهزم ساختند. |
٣٥ |
زنان، مردگان خود را به قیامتی بازیافتند، لکن دیگران معذب شدند وخلاصی را قبول نکردند تا به قیامت نیکوتربرسند. |
٣٦ |
و دیگران از استهزاها و تازیانهها بلکه از بندها و زندان آزموده شدند. |
٣٧ |
سنگسارگردیدند و با اره دوپاره گشتند. تجربه کرده شدندو به شمشیر مقتول گشتند. در پوستهای گوسفندان و بزها محتاج و مظلوم و ذلیل و آواره شدند. |
٣٨ |
آنانی که جهان لایق ایشان نبود، درصحراها و کوهها و مغارهها و شکافهای زمین پراکنده گشتند. |
٣٩ |
پس جمیع ایشان با اینکه از ایمان شهادت داده شدند، وعده را نیافتند.زیرا خدا برای ماچیزی نیکوتر مهیا کرده است تا آنکه بدون ماکامل نشوند. |
٤٠ |
زیرا خدا برای ماچیزی نیکوتر مهیا کرده است تا آنکه بدون ماکامل نشوند. |
Persian Bible 1895 |
Public Domain: 1895 |